• tons of, great amounts of, very large amount of
loads of
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. She has loads of natural talent as a runner and with rigorous training she could be a world-beater.
[ترجمه ترگمان]او استعداد ذاتی دارد، به عنوان یک دونده و با آموزش های سخت، می تواند یک beater باشد
[ترجمه گوگل]او دارای چندین استعداد طبیعی به عنوان یک دونده و با آموزش دقیق می تواند یک دنیای بی نظیر باشد
[ترجمه گوگل]او دارای چندین استعداد طبیعی به عنوان یک دونده و با آموزش دقیق می تواند یک دنیای بی نظیر باشد
2. The women came down the hill with their loads of firewood.
[ترجمه ترگمان]زن ها با loads از تپه پایین آمدند
[ترجمه گوگل]زنان با بارهای هیزم از تپه پایین آمدند
[ترجمه گوگل]زنان با بارهای هیزم از تپه پایین آمدند
3. Two loads of woollen cloth were dispatched to the factory on December 12th.
[ترجمه ترگمان]در روز دوازدهم دسامبر دو بار لباس پشمی به کارخانه ارسال شد
[ترجمه گوگل]دو روز بارانی از پارچه پشمی در 12 دسامبر به کارخانه فرستاده شد
[ترجمه گوگل]دو روز بارانی از پارچه پشمی در 12 دسامبر به کارخانه فرستاده شد
4. I've got loads of friends who're unemployed.
[ترجمه ترگمان]کلی دوست دارم که بی کار هستن
[ترجمه گوگل]من تعداد زیادی دوستانی دارم که بیکار هستند
[ترجمه گوگل]من تعداد زیادی دوستانی دارم که بیکار هستند
5. I took loads of photographs, but most of them didn't come out.
[ترجمه ترگمان]من کلی عکس گرفتم، ولی بیشترشون نیومدن
[ترجمه گوگل]چندین بار عکس گرفتم، اما اکثر آنها بیرون آمدند
[ترجمه گوگل]چندین بار عکس گرفتم، اما اکثر آنها بیرون آمدند
6. I've got loads of things to do today.
[ترجمه ترگمان]امروز کلی کار دارم که باید انجام بدم
[ترجمه گوگل]امروزه کارهای زیادی انجام داده ام
[ترجمه گوگل]امروزه کارهای زیادی انجام داده ام
7. She got loads of presents.
[ترجمه ترگمان]اون یه عالمه هدیه گرفته
[ترجمه گوگل]او تعداد زیادی هدیه را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او تعداد زیادی هدیه را دریافت کرد
8. I've got loads of stuff to do today.
[ترجمه ترگمان]امروز کلی کار دارم که باید انجام بدم
[ترجمه گوگل]من امروز بارهای زیادی را برای انجام دادن دارم
[ترجمه گوگل]من امروز بارهای زیادی را برای انجام دادن دارم
9. 'There are loads of things to do. ' 'Such as?'
[ترجمه ترگمان]کلی کار هست که باید انجام بدیم مثلا؟
[ترجمه گوگل]'کارهای زیادی انجام شده است ' 'مانند؟'
[ترجمه گوگل]'کارهای زیادی انجام شده است ' 'مانند؟'
10. Most household appliances burn up loads of electricity.
[ترجمه ترگمان]اغلب وسایل خانگی مقدار زیادی برق را می سوزانند
[ترجمه گوگل]اکثر لوازم خانگی، بار الکتریکی را می سوزانند
[ترجمه گوگل]اکثر لوازم خانگی، بار الکتریکی را می سوزانند
11. He wrote loads and loads of letters to people.
[ترجمه ترگمان]بارها و بارها نامه نوشت
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها نامه ها را به مردم نوشت
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها نامه ها را به مردم نوشت
12. There were loads of cars parked on the road .
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی اتومبیل روی جاده پارک کرده بودند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی اتومبیل در جاده پارک شده بود
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی اتومبیل در جاده پارک شده بود
13. He's had loads of mates at school.
[ترجمه ترگمان]اون تو مدرسه یه عالمه رفیق داره
[ترجمه گوگل]او در مدرسه بارها همسرش را داشت
[ترجمه گوگل]او در مدرسه بارها همسرش را داشت
14. We went on loads of rides .
[ترجمه ترگمان]سوار بر اسب شدیم
[ترجمه گوگل]ما در بارهای سواری رفتیم
[ترجمه گوگل]ما در بارهای سواری رفتیم
پیشنهاد کاربران
پر از . سرشار از . مملو از
بسیاری از
میزان زیادی
مقدار زیادی
مقدار زیادی
من همینو تو کلاس زبان نوشتم معنیشو بسیاری از مثلا بسیاری از مردم معلمه غلط گرفت منم نمیدونستم که درسته جوابم
بعدش اونم گفت نه میشه : مثلا. I loads of the computer
خیلی نامرده واقعیش
بعدش اونم گفت نه میشه : مثلا. I loads of the computer
خیلی نامرده واقعیش
کلمات دیگر: