کلمه جو
صفحه اصلی

businessperson


سوداگر، کاسب، بازرگان (بیشتر به جای businessman و businesswoman به کار می رود)

انگلیسی به فارسی

سوداگر، کاسب، بازرگان (بیشتر به جای businessman و businesswoman به‌کار می‌رود)


انگلیسی به انگلیسی

• one who engages in commerce or trade

مترادف و متضاد

professional working person


Synonyms: baron, big-time operator, big wheel, capitalist, dealer, employer, entrepreneur, executive, financier, franchiser, gray flannel suit, industrialist, manager, merchandiser, merchant, operator, organization person, small potatoes, storekeeper, suit, the bacon, tradesperson, trafficker, tycoon, wheeler-dealer


جملات نمونه

1. It is not every day that one meets a business-person who is not obsessed with Mammon.
[ترجمه ترگمان]این یک روز نیست که شخص یک فرد تجاری را ملاقات کند - کسی که به \"Mammon\" علاقمند نیست
[ترجمه گوگل]هر روز یک نفر با یک فرد کسب و کار که مامون را تحریک نمی کند، نیست

2. Small businesspeople in particular see the growing welfare population as a real and present threat to their future.
[ترجمه ترگمان]تجار کوچک به طور خاص جمعیت رو به رشد را تهدیدی جدی برای آینده خود می بینند
[ترجمه گوگل]تجار کوچک به طور خاص، جمعیت رو به رشد رو به رشد را به عنوان یک تهدید واقعی و حال حاضر برای آینده خود می بینند

3. Businesspeople who use the per diem rule get into trouble because they overpay per diem rates.
[ترجمه ترگمان]کسانی که به ازای هر چهار دست روزانه از the استفاده می کنند به دردسر می افتند چون به ازای هر diem
[ترجمه گوگل]افراد کسب و کار که از قوانین روزمره استفاده می کنند به دلیل مشکلاتی که در هر دوام می پردازند دچار مشکل می شوند

4. Structure: one of the biggest writing problems businesspeople confront.
[ترجمه ترگمان]ساختار: یکی از بزرگ ترین مشکلات نوشتاری، تجار
[ترجمه گوگل]ساختار یکی از بزرگترین مشکلات نوشتن، روبرو می شود

5. But the government, in pursuit of high-minded ideals, has created a bureaucratic monster before which small business-people flee in terror.
[ترجمه ترگمان]اما دولت، به دنبال آرمان های عالی، یک هیولا بروکراتیک ایجاد کرده است که در آن تجارت های کوچک با تروریسم فرار می کنند
[ترجمه گوگل]اما دولت، در پی آرمان های پرحادثه، یک هیولای اداری را ایجاد کرده است که پیش از آن، افراد تجاری کوچک از ترور فرار می کنند

6. Clearly, there is more to this movement than a group of businesspeople looking out for their own economic interests.
[ترجمه ترگمان]واضح است که این جنبش بیش از یک گروه از تجار است که به دنبال منافع اقتصادی خود هستند
[ترجمه گوگل]واضح است که بیشتر این جنبش نسبت به گروهی از تجار، به دنبال منافع اقتصادی خود است

7. Hotels are busier these days, too, with a stronger economy allowing tourists and businesspeople to travel again.
[ترجمه ترگمان]هتل ها نیز در این روزها پر مشغله تر هستند و یک اقتصاد قوی تر به توریست ها و تاجران اجازه سفر مجدد می دهد
[ترجمه گوگل]هتل ها این روزها شلوغ ترند، با یک اقتصاد قوی تر، گردشگران و بازرگانان را مجبور می کند دوباره سفر کنند

8. Political and church groups and sports- and businesspeople also launched campaigns to express solidarity with foreigners and opposition to violence.
[ترجمه ترگمان]گروه های سیاسی و کلیسا و بازرگانان - و تاجران هم کمپین هایی را برای ابراز همبستگی با خارجیان و مخالفت با خشونت آغاز کردند
[ترجمه گوگل]گروه های سیاسی و کلیسا و همچنین ورزش و کسب و کار نیز مبارزات را برای ابراز همبستگی با خارجی ها و مخالفت با خشونت ها راه اندازی کردند

9. Many businesspeople have begun flying coach to save money.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تجار شروع به پرواز با مربی برای پس انداز پول کرده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بازرگانان پولدار را شروع کرده اند

10. Unfortunately, most businesspeople go one of two ways-they either avoid commas completely or saturate every line.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، اغلب تاجران به یکی از دو روش نگاه می کنند - آن ها یا از کاما به طور کامل یا اشباع هر خط جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]متأسفانه اکثر بازرگانان به یکی از دو روش می رسند: آنها هر دو کاما را اجتناب می کنند و هر خط را اشباع می کنند

11. Mr Fraser says many businesspeople feel a sense of betrayal at the Government's loss of nerve over the euro.
[ترجمه ترگمان]آقای \"فریسر\" می گوید بسیاری از تجار احساس خیانت نسبت به دست دادن دولت بر یورو را احساس می کنند
[ترجمه گوگل]آقای فریزر میگوید که بسیاری از تجار و متخصصان احساس خجالت در از دست رفتن عصب دولت در برابر یورو را احساس میکنند

12. The editor who creates the greatest confusion among businesspeople is the boss-as-editor.
[ترجمه ترگمان]سردبیر که بزرگ ترین سردرگمی را در بین تجار ایجاد می کند، رئیس آن است
[ترجمه گوگل]سردبیری که بزرگترین اشتباه را در بین کسب و کار ایجاد می کند، رئیس به عنوان سردبیر است

13. In one, the businessperson allocated time, spreading the project over several weeks.
[ترجمه ترگمان]در یکی از موارد، کارفرما زمان را اختصاص داد و در عرض چند هفته پروژه را گسترش داد
[ترجمه گوگل]در یکی از بازرگانان وقت اختصاص داده شد، این پروژه را طی چندین هفته گسترش داد

14. Business-people are discovering that young people can be productive workers, not just cheap, low-skilled laborers.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار - مردم کشف می کنند که جوانان می توانند کارگران تولیدی باشند، نه فقط کارگران ارزان و ارزان
[ترجمه گوگل]افراد کسب و کار کشف می کنند که جوانان می توانند کارگران مولد باشند، نه فقط کارگران ارزان قیمت و کارآزموده

پیشنهاد کاربران

کاسب

بازرگان


تاجر trader

تاجر


کلمات دیگر: