کلمه جو
صفحه اصلی

division of labour

انگلیسی به انگلیسی

• a division of labour is a way of organizing a society or a household so that each member has a particular task to do which contributes to the running of that society or household.

جملات نمونه

1. Society is challenging the traditional sexual division of labour.
[ترجمه ترگمان]جامعه چالش جنسیتی سنتی کار را به چالش می کشد
[ترجمه گوگل]جامعه تقسیم کار سنتی جنسی را به چالش می کشد

2. The minute division of labour in the production process,and increasing interdependency in trade and economy is evident in the financial crisis afflicting us at the end of this century. Economic activity is no longer purely a matter of production, trade and barter. It is a means to satisfy human desires of every kind. Within it, there is an element of unequal relationship between the strong and the weak.
[ترجمه ترگمان]تقسیم فوری نیروی کار در فرآیند تولید و افزایش بهره وری در تجارت و اقتصاد در بحران مالی که ما را در پایان این قرن مبتلا می کند مشهود است فعالیت اقتصادی دیگر صرفا موضوع تولید، تجارت و مبادله کالا نیست این وسیله ای است برای ارضای نیازهای انسان از هر نوع در درون آن، یک عنصر از رابطه نابرابر بین قوی و ضعیف وجود دارد
[ترجمه گوگل]تقسیم کار دقیقه در روند تولید و افزایش وابستگی متقابل در تجارت و اقتصاد، در بحران مالی که در پایان قرن حاضر به ما آسیب می رساند، مشهود است فعالیت اقتصادی دیگر صرفا محصول تولید، تجارت و مبادله نیست این وسیله برای برآورده ساختن خواسته های انسان از هر نوع است در میان آن، عنصر روابط نابرابر میان قوی و ضعیف وجود دارد

3. But the stress so far on the division of labour is somewhat one-sided.
[ترجمه ترگمان]اما فشار بر تقسیم کار تا حدودی یک جانبه است
[ترجمه گوگل]اما استرس تا کنون بر تقسیم کار تقریبا یک طرفه است

4. How does money aid the specialization and division of labour?
[ترجمه ترگمان]چگونه پول به تخصص و تقسیم کار کمک می کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه پول به تخصص و تقسیم کار کمک می کند؟

5. A sensible division of labour then suggests itself.
[ترجمه ترگمان]یک بخش معقول از کار در آن زمان خودش را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]پس از تقسیم کار معنوی، خود را نشان می دهد

6. It is also argued that a new spatial division of labour is being established.
[ترجمه ترگمان]همچنین گفته می شود که تقسیم فضایی جدیدی از نیروی کار در حال تاسیس است
[ترجمه گوگل]همچنین استدلال می شود که یک بخش فضایی جدید کار ایجاد شده است

7. The division of labour itself was not, as economists had long held, caused by a desire for greater productivity.
[ترجمه ترگمان]تقسیم کار نیز به همان صورتی نبود که اقتصاددانان مدت ها قبل از تمایل به بهره وری بیشتر ایجاد کرده بودند
[ترجمه گوگل]تقسیم کار به خودی خود، همانطور که اقتصاددانان به مدت طولانی برگزار کرده بودند، ناشی از تمایل به بهره وری بیشتر نبود

8. These are, however, necessary consequences of the division of labour and the consequent role of trust in social relationships.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این ها پیامدهای لازم تقسیم کار و نقش متعاقب اعتماد در روابط اجتماعی هستند
[ترجمه گوگل]با این وجود، اینها عواقب ناشی از تقسیم کار و نقش بعدی اعتماد به روابط اجتماعی است

9. This division of labour was itself the product of the growing complexity of the social organism.
[ترجمه ترگمان]این تقسیم کار، خود محصول پیچیدگی رو به رشد ارگانیسم اجتماعی بود
[ترجمه گوگل]این تقسیم کار به خودی خود، محصول پیچیدگی در حال رشد ارگانیسم اجتماعی بود

10. By the early 1960s, Khruschev wanted a division of labour between the members of Comecon.
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۶۰، Khruschev خواستار تقسیم کار بین اعضای of شد
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1960، خراشوف تقسیم کار میان اعضای Comecon را خواست

11. The domestic division of labour Despite the rise in female employment, women today perform the majority of tasks within the household.
[ترجمه ترگمان]تقسیم داخلی نیروی کار علی رغم افزایش اشتغال زنان، امروزه زنان بیشتر وظایف خود را در خانواده انجام می دهند
[ترجمه گوگل]بخش تقسیم کار داخلی با وجود افزایش اشتغال زنان، امروز زنان اکثریت وظایف را در خانه انجام می دهند

12. The division of labour not only makes capitalist investment more profitable it also involves the continual undermining of workers' skills.
[ترجمه ترگمان]تقسیم کار نه تنها سرمایه گذاری سرمایه داری را سودآور می کند بلکه شامل تضعیف مستمر مهارت های کارگران نیز می شود
[ترجمه گوگل]تقسیم کار نه تنها سرمایه گذاری سرمایه داری را سودآورتر می کند بلکه شامل تداوم مهارت های کارگری نیز می شود

13. In this context of an advanced division of labour, interests theories specify the legitimate range of economic interdependence.
[ترجمه ترگمان]در این زمینه از یک تقسیم پیشرفته نیروی کار، نظریه های علایق، محدوده قانونی وابستگی اقتصادی را مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]نظریه های منافع در این زمینه تقسیم کار پیشرفته، طیف قانونی وابستگی اقتصادی را مشخص می کنند

14. Consequently the basic concepts have been division of labour, organisational structure, job descriptions, but above all - hierarchy.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه مفاهیم پایه تقسیم کار، ساختار سازمانی، توصیفات شغلی، اما بالاتر از همه سلسله مراتب بوده اند
[ترجمه گوگل]در نتیجه مفاهیم اساسی تقسیم کار، ساختار سازمانی، شرح شغل، اما مهمتر از همه، سلسله مراتب بوده است

15. Taylor believed in the division of labour since tasks could be broken down into simple repetitive jobs.
[ترجمه ترگمان]تیلر بر این باور بود که تقسیم کار از زمانی که وظایف می تواند به مشاغل تکراری ساده تبدیل شود
[ترجمه گوگل]تیلور به تقسیم کار اعتقاد داشت زیرا وظایف می تواند به شغل های تکراری ساده تقسیم شود

پیشنهاد کاربران

تقسیم کار در خانواده یا جامعه

division of labour ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: تقسیم کار
تعریف: نظامی برای سازمان دهی تولید ازطریق تقسیم وظایف متمایز میان گروه های کاری و کارکنان


کلمات دیگر: