کلمه جو
صفحه اصلی

copulate


معنی : مقاربت جنسی کردن، جماع کردن
معانی دیگر : جفت گیری کردن

انگلیسی به فارسی

(حیوان) جفت‌گیری کردن، (انسان) جماع کردن، مقاربت


مخلوط کردن، مقاربت جنسی کردن، جماع کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: copulates, copulating, copulated
مشتقات: copulatory (adj.), copulation (n.)
• : تعریف: to engage in the physical joining of sexual organs for the depositing of sperm.
مشابه: mate

• mate, engage in sexual intercourse, couple
when a female and a male animal copulate, their sex organs come together so that fertilization can take place; a formal word.

مترادف و متضاد

مقاربت جنسی کردن (فعل)
copulate

جماع کردن (فعل)
couple, ride, copulate

have sexual relations


Synonyms: be carnal, bed, breed, cohabit, conjugate, couple, do it, fool around, fornicate, go all the way, go to bed, have coition, have relations, have sex, lay, lie with, make it, make love, make out, mate, sleep together, sleep with, unite


Antonyms: abstain, refrain


جملات نمونه

1. some animals copulate once a year
برخی از جانوران سالی یک بار جفت گیری می کنند.

2. Some animals perform elaborate mating rituals before they copulate.
[ترجمه ترگمان]برخی از حیوانات، مراسم جفت گیری استادانه را قبل از copulate انجام می دهند
[ترجمه گوگل]بعضی از حیوانات قبل از اینکه مقاربت کنند، مراسم ازدحام پیچیده را انجام می دهند

3. Whales take twenty-four hours to copulate.
[ترجمه ترگمان]نهنگ ها بیست و چهار ساعت وقت می گیرند تا به copulate برسند
[ترجمه گوگل]نهنگ ها 24 ساعت به هم زدن می پردازند

4. This probably explains why male dunnocks copulate with such extraordinary frequency - about ten times a day.
[ترجمه ترگمان]احتمالا این توضیح میده که چرا اون هر روز ده بار با فرکانس فوق العاده ای جفت و جور می کنه
[ترجمه گوگل]این احتمالا توضیح می دهد که چرا dunnocks مرد با چنین فرکانس فوق العاده ای مخلوط می شود - حدود ده بار در روز

5. Male wasps, deceived, attempt to copulate with it.
[ترجمه ترگمان]، زنبور نر، فریب دادن، فریب دادن، تلاش برای جفت کردن با اون
[ترجمه گوگل]زنبور عسل، فریب خوردن، تلاش برای مقابله با آن

6. Within it, they copulate and lay eggs.
[ترجمه ترگمان]در این مورد، با هم جفت می شن و تخم میزارن
[ترجمه گوگل]درون آن، آنها با هم مخلوط و تخم گذاری می کنند

7. There is no selection on females to copulate with as many males as possible.
[ترجمه ترگمان]هیچ انتخابی برای ماده ها وجود ندارد که تعداد بیشتری از مردان را تا حد امکان با هم مقایسه کنند
[ترجمه گوگل]هیچ انتخابی در مورد زنان وجود ندارد که بتواند با حداکثر تعداد مردان باشد

8. To copulate with ( a ewe ) . Used of a ram.
[ترجمه ترگمان]برای ارتباط دادن با (یک میش) مورد استفاده یک قوچ
[ترجمه گوگل]برای مقابله با (یک گوسفند) استفاده از یک قوچ

9. But do you copulate where to buy smashing World of Warcraft CD Key?
[ترجمه ترگمان]اما آیا مطمئنید که می خواهید دنیای smashing World of Warcraft را بخرید؟
[ترجمه گوگل]اما آیا شما کجا خرید سیگنال دنیای وارکرفت فوق العاده دارید؟

10. I want all the kids to copulate me.
[ترجمه ترگمان]من همه بچه ها رو می خوام که با من جفت و جور کنن
[ترجمه گوگل]من همه بچه ها را می خواهم که با من مخالفت کنند

11. During the time she is paired to a male, the female allows no other males to copulate with her.
[ترجمه ترگمان]در طول زمانی که با یک مرد جفت می شود، ماده به هیچ مرد دیگری اجازه نمی دهد که با او بازی کند
[ترجمه گوگل]در طول زمان او به یک مرد متصل است، زن اجازه می دهد تا هیچ مرد دیگر برای مقابله با او

12. Why did human oestrus fade almost entirely away so that human beings copulate when one partner is not fertile?
[ترجمه ترگمان]چرا oestrus انسانی تقریبا به طور کامل محو می شوند به طوری که انسان ها زمانی که یک شریک بارور نشده است، تکثیر می شوند؟
[ترجمه گوگل]چرا انسانی انسان تقریبا به طور کامل از بین رفته است، به طوری که انسان وقتی که یک شریک بارور نیست، با هم زندگی می کند؟

13. A male is potentially capable of fertilizing hundreds of females, if he could only copulate with them.
[ترجمه ترگمان]یک مرد به طور بالقوه قادر به بارور کردن صدها زن است، اگر بتواند با آن ها رقابت کند
[ترجمه گوگل]یک مرد به طور بالقوه قادر به لقاح صدها زن است، اگر او تنها می تواند با آنها مقابله کند

Some animals copulate once a year.

برخی از جانوران سالی یک بار جفت‌گیری می‌کنند.


پیشنهاد کاربران

to have sexual intercoarse
copulate with me ela
ولی بهتره بگیم جفت گیری
یعنی برقراری رابطه جنسی بین جنس نر و ماده که برای ادامه نسل میباشد و در این جریان semen جاندار نر وارد دستگاه تناسلی جنس ماده شده سپس رحم و بعد به تخمدان رسیده و سپس اسپرم وارد تخمدان شده و آنرا بارور میکند. نتیجتا عمل لقاح صورت میگیرد.
پس به این جریان میگن جفت گیری که جنس ماده باردار شده و نوزاد یا نوزادانی را بدنیا میاورد که در تمام موجودات زنده از جمله انسان به منظور ادامه نسل اتفاق میفته.
مثلا some animals copulate once a year
پس میشه گفت سکس کردن معنا میده ولی بیشتر برای جفت گیری ( سکسی که به جهت تولید مثل باشه و نتیجا به دنیا اومدن نوزادان هن ختم بشه )


کلمات دیگر: