کلمه جو
صفحه اصلی

boondoggle


هزینه یا طرح بی فایده و ناپیش اندیشیده (به ویژه از سوی دولت)، کار عبث، کاربی ارزش وبی اهمیت

انگلیسی به فارسی

کار بی‌ارزش و بی‌اهمیت


بونگگل، کاربی ارزش و بی اهمیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: unnecessary, wasteful, or impractical work; make-work.

(2) تعریف: a valueless project funded by the government solely as a political favor.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: boondoggles, boondoggling, boondoggled
مشتقات: boondoggler (n.)
• : تعریف: to do unnecessary, wasteful, or impractical work in order to appear busy.

• create from junk; engage in a useless task

جملات نمونه

1. They were all boondoggled by her big talk.
[ترجمه ترگمان]همه با هم حرف می زدند
[ترجمه گوگل]همه آنها با سخنرانی بزرگ خود با هم آشنا شدند

2. The road improvement scheme was a gigantic boondoggle.
[ترجمه ترگمان]نقشه بهتر این بود که دور و بر یک کار زشت و بی ارزش جلوه کند
[ترجمه گوگل]طرح بهبود جاده یک گردان غول پیکر بود

3. The new runway is a billion-dollar boondoggle.
[ترجمه ترگمان]این باند جدید یک boondoggle میلیارد دلاری است
[ترجمه گوگل]باند جدید یک باندینگ میلیارد دلاری است

4. The company boondoggled investors into a low-interest project.
[ترجمه ترگمان]شرکت سرمایه گذاران را به یک پروژه با سود پایین سوق می دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت سرمایه گذاران را به یک پروژه کم بهره متمرکز کرد

5. Republicans called the plan a boondoggle and a drain on federal highway funds.
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان این طرح را یک boondoggle و یک فرار از بودجه بزرگراه فدرال می نامند
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان این طرح را یک گردباد و یک تخلیه در صندوق های بزرگراه فدرال نامیدند

6. A boondoggle, a disaster, twenty years in the making.
[ترجمه ترگمان]یک فاجعه، یک فاجعه، بیست سال در حال ساخت
[ترجمه گوگل]یک بمب افکن، یک فاجعه، بیست سال در ساخت

7. He spent too much time on boondoggle, and that's why he went nowhere.
[ترجمه ترگمان]اون زمان زیادی رو با \"boondoggle\" گذرونده و به همین خاطره که هیچ جا نرفته
[ترجمه گوگل]او زمان زیادی را صرف برداشتن غلاف کرد، و به همین دلیل است که او هیچ جا رفت

8. Our investment in water softeners was boondoggle.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری ما در آب دریاچه boondoggle بود
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری ما در رفع اشکال آب بود

9. Our investment in water softeners was a boondoggle.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری ما در آب softeners یک boondoggle بود
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری ما در تسکین دهنده های آب، غرق شدگی بود

10. The senator called the new highways proposal ". . . a fraud and a boondoggle that the taxpayer should not tolerate".
[ترجمه ترگمان]سناتور پیشنهاد بزرگراه های جدید را \" … یک تقلب و یک هشدار دهنده دانست که مالیات دهندگان نباید تحمل کنند \"
[ترجمه گوگل]سناتور پیشنهاد جدید بزرگراه ها را اعلام کرد یک تقلب و یک کلاهبرداری که مالیات دهندگان نباید تحمل کنند

11. As Congress moves to consider the largest financial bailout in our nation's history I want you to know that I will be voting NO on this boondoggle .
[ترجمه ترگمان]همانطور که کنگره برای رسیدگی به بزرگ ترین کمک مالی مالی در تاریخ کشورمان تلاش می کند، می خواهم بدانید که من بر روی این boondoggle رای خواهم داد
[ترجمه گوگل]همانطور که کنگره قصد دارد تا بزرگترین کمک مالی را در تاریخ کشور ما در نظر بگیرد، من می خواهم بدانید که من در مورد این حق رای گیری خواهم بود

12. And, depending on how you look at it, the FEL is either thebiggest boondoggle in the history of military energy weapons, or the“Holy Grail of lasers. ”
[ترجمه ترگمان]و بسته به این که شما چطور به آن نگاه می کنید، the یا thebiggest boondoggle در تاریخ سلاح های انرژی نظامی، یا \"جام مقدس لیزرها\" است
[ترجمه گوگل]و با توجه به اینکه چگونه به آن نگاه می کنید، FEL یا بزرگترین کلاهبرداری در تاریخ سلاح های انرژی نظامی یا 'Grail of Grail of Lasers' است '

13. China’s huge investment in high-speed rail may be instructive to the United States, whether for proponents of federal rail investments or critics who consider bullet trains a boondoggle.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری عظیم چین در راه آهن سریع السیر ممکن است برای ایالات متحده آموزنده باشد، چه برای حامیان سرمایه گذاری راه آهن فدرال و یا منتقدان که قطارهای فشنگ را در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری عظیم چین در راه آهن با سرعت بالا ممکن است آموزنده برای ایالات متحده باشد، چه برای طرفداران سرمایه گذاری های راه آهن فدرال و چه از نظر منتقدانی که گوی سبقت را در نظر می گیرند

Building that road is another one of their boondoggles.

ساختن آن جاده یکی دیگر از کارهای عبث آن‌هاست.


پیشنهاد کاربران

هَرزکاریدن.


کلمات دیگر: