کلمه جو
صفحه اصلی

profiteer


معنی : استفادهچی، استفادهچی بودن، اهل استفاده زیاد بودن
معانی دیگر : سودجو، محتکر، گران فروش

انگلیسی به فارسی

استفاده چی، استفاده چی بودن، اهل استفاده زیاد بودن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who gains excessive profits, esp. by selling scarce commodities at very high prices.

- While most people were suffering from privation during the war, he was making money as a profiteer.
[ترجمه ترگمان] در حالی که بسیاری از مردم از محرومیت در طول جنگ رنج می بردند، او به عنوان سودجو درآمد داشت
[ترجمه گوگل] در حالی که اکثر مردم در دوران جنگ از لایحه رنج می بردند، او پول را به عنوان سودآور درآمد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: profiteers, profiteering, profiteered
• : تعریف: to act as a profiteer.

• speculator, one who buys goods at market value and resells them at a higher price; one who charges exorbitant prices
overcharge, demand exorbitant prices; raise rates, raise prices
a profiteer is a person who makes large profits by charging high prices for goods that are hard to get; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

استفاده چی (اسم)
profiteer

استفاده چی بودن (فعل)
profiteer

اهل استفاده زیاد بودن (فعل)
profiteer

جملات نمونه

1. The pharmaceutical company has been charged with profiteering from the AIDS crisis.
[ترجمه ترگمان]شرکت داروسازی به بهره برداری از بحران ایدز متهم شده است
[ترجمه گوگل]شرکت داروسازی متهم شده است که از بحران ایدز سود آور باشد

2. Rent controls were introduced to prevent profiteering.
[ترجمه ترگمان]کنترل اجاره برای جلوگیری از سودجویی معرفی شده است
[ترجمه گوگل]کنترل اجاره برای جلوگیری از سودآوری معرفی شد

3. Profiteering in a time of shortage is wrong.
[ترجمه ترگمان]کمبود در زمان کمبود اشتباه است
[ترجمه گوگل]سودآوری در زمان کمبود اشتباه است

4. The army, where profiteering and corruption was endemic, had profitable interests to protect, especially its involvement in drug trafficking.
[ترجمه ترگمان]ارتش که در آن بهره برداری و فساد همه گیر بود، به ویژه به دخالت در قاچاق مواد مخدر، منافع سودآور داشت
[ترجمه گوگل]ارتش، جایی که سودآوری و فساد بومی بود، منافع سودآور برای محافظت از خود داشت، به خصوص درگیر شدن در قاچاق مواد مخدر

5. As food supplies dwindled, complaints against profiteering became more vociferous.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که منابع غذا کاهش پیدا کرد، شکایت علیه profiteering بیشتر به صدای بلند بدل شد
[ترجمه گوگل]از آنجا که مواد غذایی کاهش یافته است، شکایات علیه سودجویان بیشتر شایسته است

6. Real fans, they say, need protecting; profiteering must be stopped.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که طرفداران واقعی به حفاظت نیاز دارند؛ سودجویی باید متوقف شود
[ترجمه گوگل]آنها می گویند، طرفداران واقعی نیاز به حفاظت دارند؛ سود باید متوقف شود

7. He denies there is any profiteering.
[ترجمه ترگمان]او انکار می کند که هیچ profiteering وجود ندارد
[ترجمه گوگل]او انکار می کند که هر سوددهی وجود دارد

8. Profiteering price-hikes, and worsening inequalities between different social groups were the problems which beset Deng's reform programme.
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت ها، و بدتر شدن نابرابری بین گروه های مختلف اجتماعی، مشکلاتی است که برنامه اصلاحات دنگ را به ستوه آورده است
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت سود و بدتر شدن نابرابری بین گروه های اجتماعی مختلف، مشکلی بود که در برنامه اصلاحات دنگ قرار داشت

9. The shams and the profiteers would also be passed over.
[ترجمه ترگمان]وی افزود که شمس اف و سودجویان نیز به پایان خواهند رسید
[ترجمه گوگل]شمس و سوداگران نیز منتقل خواهند شد

10. A dog official & profiteer common ground : Has no way to reason with!
[ترجمه ترگمان]یک سگ به عنوان یک سگ در زمینه مشترک، گفت: هیچ راهی ندارد که عقل داشته باشد!
[ترجمه گوگل]یک سگ رسمی منطقه سودآور است هیچ راهی برای دلیل نیست!

11. Schindler: I'm a profiteer of slave labor. I am a criminal.
[ترجمه ترگمان]من اهل کار کردن هستم من یک تبهکار هستم
[ترجمه گوگل]شیندلر من سودآفرین کار برده هستم من یک جنایتکار هستم

12. If can play game already, can profiteer again, it is good to should have many so!
[ترجمه ترگمان]اگر هم اکنون می تواند بازی کند، باز هم profiteer، خوب است که بسیاری از این چیزها را داشته باشیم!
[ترجمه گوگل]اگر می تواند بازی را در حال حاضر انجام دهد، می تواند مجددا سودآور باشد، خوب است که باید بسیاری داشته باشد!

13. He tried to profiteer from this dirty deal.
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد از این معامله کثیف کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد از این معامله کثیف سود ببرد

14. You are certainly a profiteer. Hopefully you will be as enterprising during our time working together.
[ترجمه ترگمان]تو واقعا a امیدوارم که در طول زمان ما با هم کار کنیم
[ترجمه گوگل]شما مطمئنا سودآور هستید امیدوارم در طول زمان ما با هم کار کنیم

پیشنهاد کاربران

فرصت طلب



کلمات دیگر: