1. She's always primping in front of the mirror.
[ترجمه ترگمان]او همیشه جلوی آینه در حال مرتب شدن است
[ترجمه گوگل]او همیشه در جلو آینه است
2. She primped her hair.
[ترجمه ترگمان]موهایش را نوازش کرد
[ترجمه گوگل]او موهایش را پر کرد
3. Too much time is spent in primping, too little at work.
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی صرف کار کردن در primping می شود، کار زیادی در کار نیست
[ترجمه گوگل]وقت زیادی صرف می شود و کار کم است
4. She spends hours primping in front of the mirror.
[ترجمه ترگمان]ساعت ها در مقابل آینه مشغول مرتب شدن است
[ترجمه گوگل]او ساعتهای پیش آینه را میگذراند
5. So tease it, grow it, shave it, primp it, curl it, color it.
[ترجمه ترگمان]پس سربه سرش بگذارید، آن را اصلاح کنید، یا آن را اصلاح کنید، یا آن را باز کنید، رنگ کنید، رنگ آن را رنگ کنید
[ترجمه گوگل]بنابراین آن را اذیت کنید، آن را رشد دهید، آن را بشویید، آن را ابتدا، آن را پیچ خورده، آن را رنگ کنید
6. Are you through primping? I need to use the bathroom.
[ترجمه ترگمان]داری آماده می کنی؟ باید برم دستشویی
[ترجمه گوگل]آیا شما از ابتدا شروع به کار می کنید؟ من باید از حمام استفاده کنم
7. He primps for callers.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر این که او را به ملاقات دعوت کردن دعوت کرد
[ترجمه گوگل]او برای تماس گیرندگان می رود
8. As students primp and preen to wow their favorite colleges, there's one characteristic they can't control: their race.
[ترجمه ترگمان]همانطور که دانش آموزان primp و preen می کنند که دانشکده های مورد علاقه خود را به حیرت می اندازند، یک ویژگی وجود دارد که آن ها نمی توانند کنترل کنند: نژاد آن ها
[ترجمه گوگل]همانطور که دانشجویان به تحصیل کالج های مورد علاقه خود می پردازند، یکی از مشخصه هایی است که آنها نمی توانند نژاد خود را کنترل کنند
9. They basically primp and pose through the same humdrum motions they did before.
[ترجمه ترگمان]آن ها اساسا از طریق همان حرکات یکنواخت و یکنواختی که قبلا انجام می دادند، ژست می گرفتند و ژست می گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها اساسا تکان می خورند و از طریق همان حرکات یکپارچه که قبلا انجام دادند، مطرح می شوند
10. You primp as brothel woman by the body of place son, is exactly your biggest flaw in prose.
[ترجمه ترگمان]شما به عنوان یک زن brothel با بدنه پسر خود، دقیقا بزرگ ترین عیب شما در نثر است
[ترجمه گوگل]شما به عنوان زن فاحشه به وسیله جسد فرزندتان پرپ می شوید، دقیقا بزرگترین اشتباه شما در داستان است
11. To dress or groom(oneself)with elaborate care; primp.
[ترجمه ترگمان]لباس پوشیدن یا groom (خود)با دقت بسیار زیاد؛ primp
[ترجمه گوگل]برای لباس یا داماد (خود) با مراقبت دقیق؛ ابتدا
12. It was at primp school that I became fascinated with model planes making for the first time in my life.
[ترجمه ترگمان]در مدرسه primp بود که من شیفته هواپیماهای مدل شدم که برای اولین بار در زندگی ام ساخته شده بودند
[ترجمه گوگل]در مدرسه ابتدایی بود که من با هواپیماهای مدل ساخته شده برای اولین بار در زندگی من جذاب شد
13. One great example is Primp my Album's Photo Wizard that can offer you a lot of possibilities in transforming your photos into its perfect look.
[ترجمه ترگمان]یک مثال خوب این است که آلبوم عکس از آلبوم من Wizard استفاده می کند که می تواند بسیاری از احتمالات را در تبدیل عکس های شما به ظاهر عالی آن ارایه دهد
[ترجمه گوگل]یک نمونه عالی، Photo Magician آلبوم Primp است که می تواند به شما در زمینه تبدیل تصاویر شما به حالت مطلوب کمک زیادی کند
14. They never primp or shop, but have you ever seen colour and design quite like it?
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز به خرید یا فروش نمی روند، اما آیا تا به حال رنگ و طراحی را کاملا به این شکل دیده بودید؟
[ترجمه گوگل]آنها هرگز پرپ یا خرید نمی کنند، اما آیا شما تا به حال رنگ و طراحی کاملا شبیه به آن را دیدید؟