1. His gloomy prognostications proved to be false.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی های شوم او ساختگی بود
[ترجمه گوگل]پیش بینی های غم انگیز او غلط است
2. The country is currently obsessed with gloomy prognostications about its future.
[ترجمه ترگمان]این کشور در حال حاضر نسبت به آینده خود شدیدا نگران است
[ترجمه گوگل]کشور در حال حاضر با پیش بینی های غم انگیز در مورد آینده اش وسوسه می شود
3. In the event, these gloomy prognostications proved to be unfounded.
[ترجمه ترگمان]در این صورت این پیش بینی های شوم بی نتیجه بود
[ترجمه گوگل]در این صورت، این پیش بینی های غم انگیز ثابت می شود که بی اساس هستند
4. Bernstein, during our talks, confirmed this prognostication.
[ترجمه ترگمان]برنستین، در طی صحبت های ما، این prognostication را تایید کرد
[ترجمه گوگل]برنشتاین در طول مذاکرات ما این پیش بینی را تایید کرد
5. You can not tell by recent events and prognostications.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید با رویداده ای اخیر و prognostications صحبت کنید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید با رویدادهای اخیر و پیش بینی ها بگویید
6. Proponents of the changes did, however, find the prognostications of their adversaries far too pessimistic and polemical.
[ترجمه ترگمان]با این حال، طرفداران این تغییرات مقاومت دشمنان خود را بسیار بدبینانه و polemical یافتند
[ترجمه گوگل]با این حال طرفداران این تغییرات پیش بینی های مخالفان خود را بیش از حد بدبینانه و بحث انگیز می دانند
7. Many of the prognostications connected with the Moon are meteorological.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از the مرتبط با ماه، meteorological هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از پیش بینی های مرتبط با ماه هواشناسی هستند
8. This chapter analysises the foreign designer's new prognostication through these ways.
[ترجمه ترگمان]در این بخش از روش های جدید طراح خارجی استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]این فصل، پیش بینی جدید طراح خارجی را از طریق این روش تحلیل می کند
9. The coma duration prognostication model can prognosticate the duration of coma.
[ترجمه ترگمان]مدل prognostication مدت کما می تواند مدت زمان کما را تعیین کند
[ترجمه گوگل]مدل پیش بینی مدت زمان کما می تواند مدت زمان کما را پیش بینی کند
10. We also compared the prognostication precision, endow differ power, and established assembled forecast model.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین دقت prognostication را مقایسه کردیم، endow با قدرت فرق کرده و مدل پیش بینی مونتاژ شده را ایجاد کردیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین دقت پیش بینی را مقایسه کردیم، توانایی متفاوت را در اختیارمان قرار دادیم و مدل پیش بینی مونتاژ را ایجاد کردیم
11. Theoretic prognostication and researching work show that the nanotubes have characteristics in mechanism and electrology and calorifics . which make it great application in these fields.
[ترجمه ترگمان]theoretic prognostication و تحقیق درباره کار نشان می دهند که نانوتیوب ها دارای ویژگی هایی در مکانیزم و electrology و calorifics هستند که کاربرد زیادی در این زمینه ها به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]پیش بینی نظری و تحقیق کار نشان می دهد که نانولوله ها دارای ویژگی های مکانیکی و الکترولوژی و کالیبراسیون هستند که آن را در برنامه های کاربردی عالی در این زمینه ها
12. The main thesis of Marx's great historical prognostication, the progressive impoverishment of the wage-earning masses, contradicts the main thesis of Marx's economic doctrine, the iron law of wages.
[ترجمه ترگمان]رساله اصلی of های تاریخی مارکس، فقر تدریجی توده های کم درآمد، در تضاد با رساله اصلی دکترین اقتصادی مارکس، قانون آهنین دست مزد است
[ترجمه گوگل]تئوری اصلی پیش بینی های تاریخی بزرگ مارکس، فقر مترقی توده های دستمزد، متناقض با اصل اصلی دکترین اقتصادی مارکس، قانون حقوق معوقه قانون است
13. Chapter 5 is about the landscape prognostication.
[ترجمه ترگمان]فصل ۵ درباره چشم انداز (چشم انداز)چشم انداز است
[ترجمه گوگل]فصل 5 درباره پیش بینی وضعیت چشم انداز است
14. But the trouble with the picture is that it does absolutely nothing with its various prognostications except play the fool with them.
[ترجمه ترگمان]اما مشکل این تصویر این است که مطلقا هیچ چیز با پیش بینی های گوناگونی وجود ندارد جز اینکه با آن ها بازی کند
[ترجمه گوگل]اما مشکل با تصویر این است که آن را مطلقا هیچ چیز با پیش بینی های مختلف خود را به جز بازی احمقانه با آنها