کلمه جو
صفحه اصلی

probationer


معنی : کارمند تحت ازمایش، کارمند استاژ، زندانی ازاد شده بقید شرف
معانی دیگر : کسی که رفتار سنجی می شود یا دوران آزمایشی را می گذراند، عفو مشروط

انگلیسی به فارسی

کارمند استاژ، کارمند تحت ازمایش، زندانی آزاد شده بقید شرف، عفو مشروط


آزمودنی، کارمند تحت ازمایش، کارمند استاژ، زندانی ازاد شده بقید شرف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is on or subject to probation.

• convict released on probation, prisoner who has been conditionally released from jail
a probationer is someone such as a nurse or a police officer who is still being trained.
a probationer is also someone who has committed a crime and who is on probation rather than in prison.

مترادف و متضاد

کارمند تحت ازمایش (اسم)
probationer

کارمند استاژ (اسم)
probationer

زندانی ازاد شده بقید شرف (اسم)
probationer

جملات نمونه

1. Went right back to the rank of probationer.
[ترجمه ترگمان] مستقیم رفت به محله \" probationer
[ترجمه گوگل]به عقب به درجه آزادیخواه رفت

2. Lesley, out with a 30-year-old probationer policewoman, had answered a call to a burglary.
[ترجمه ترگمان]لسلی با یک پلیس زن ۳۰ ۳۰ ساله به درخواست یک دزدی پاسخ داده بود
[ترجمه گوگل]لسلی، با یک زن پلیس 30 ساله آزاده، به یک مکالمه تلفنی پاسخ داد

3. Even the newly arrived probationer needs managerial skills - for working with colleagues and participating constructively in meetings, for example.
[ترجمه ترگمان]حتی the تازه وارد نیز به مهارت های مدیریتی نیاز دارد - برای مثال کار کردن با همکاران و شرکت سازنده در جلسات، برای مثال
[ترجمه گوگل]حتی متقاضی تازه وارد، به مهارت های مدیریتی نیاز دارد - برای مثال برای کار با همکاران و مشارکت سازنده در جلسات

4. Methods Survey among probationer nurses was performed by questionnaires.
[ترجمه ترگمان]روش های بررسی روش ها در میان پرستاران probationer توسط پرسشنامه انجام شد
[ترجمه گوگل]روش بررسی در پرستاران آزمودنی با استفاده از پرسشنامه انجام شد

5. Objective To investigate probationer nurses' knowledge about nosocomial infection (NI).
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره probationer پرستاران درباره عفونت nosocomial (ان آی)
[ترجمه گوگل]هدف پژوهش حاضر، بررسی آگاهی پرستاران در مورد عفونت بیمارستانی (NI) می باشد

6. Be that case of the probationer causing somebody slight wound case.
[ترجمه ترگمان]در مورد the صادق باشید که منجر به جراحت خفیف یک فرد می شود
[ترجمه گوگل]در مواردی که فرد آزاری را تجربه می کند، فرد دچار کمبود زخم شود

7. Results Probationer nurses' knowledge about NI was inadequate, the average recognizing rate was 3 51%.
[ترجمه ترگمان]نتایج probationer پرستاران در مورد ان آی ناکافی بود، میانگین نرخ تشخیص ۳ % بود
[ترجمه گوگل]نتایج بدست آمده در مورد آگاهی پرستاران درباره NI ناکافی بود، نرخ تشخیص متوسط ​​51٪ بود

8. Conclusion Probationer nurses lack NI knowledge, it is urgent to strengthen the training of probationer nurses in respect of NI control.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری پرستاران probationer فاقد دانش ان آی هستند، برای تقویت آموزش پرستاران probationer در رابطه با کنترل ان آی ضروری است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: پرستاران امتحان نداشتن دانش NI، ضروری است تقویت آموزش پرستاران آزمودنی در رابطه با کنترل NI داشته باشند

9. The criminal's personalities of parolee and probationer have the feature of defect personality, trend of anti-society and activity deviation.
[ترجمه ترگمان]شخصیت های جنایی of و probationer دارای ویژگی شخصیتی نقص، گرایش ضد جامعه و انحراف فعالیت هستند
[ترجمه گوگل]شخصیت های جنایتکار محکوم و محاکمه دارای ویژگی شخصیت نقص، روند ضد اجتماعی و انحراف فعالیت است

10. If a probationer still gets into trouble, the county can now punish him in ways short of returning him to prison.
[ترجمه ترگمان]اگر a هنوز به دردسر بیفتد، استان هم می تواند او را به طریقی که او را به زندان بازمی گرداند تنبیه کند
[ترجمه گوگل]اگر یک متقاضی هنوز مشکلی داشته باشد، اکنون می تواند به او اجازه دهد تا او را به زندان بازگرداند

11. There for two years, I was a probationer.
[ترجمه ترگمان] برای دو سال، من یه \"probationer\" بودم
[ترجمه گوگل]برای دو سال آنجا بودم، یک آزادیخواه بودم

12. To do so effectively requires a commitment from the teaching force - from headteacher to probationer.
[ترجمه ترگمان]انجام این کار به طور موثر نیازمند تعهد نیروی آموزش از headteacher تا probationer است
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار به طور موثر نیاز به تعهد از نیروی آموزشی - از سرپرست به متقاضی است

13. He had also demonstrated this commitment by appointing a dually qualified teacher-librarian as a Scale One probationer in charge of the library.
[ترجمه ترگمان]او همچنین این تعهد را با انتصاب یک کتابدار با صلاحیت dually به عنوان مقیاس یک probationer در نظر گرفته بود
[ترجمه گوگل]او همچنین این تعهد را با تعیین یک معلم کتابدار دالبی واجد شرایط به عنوان مقیاس یک متقاضی مسئول کتابخانه نشان داد

14. Conclusions Gradation practice is adopt to the reform of taking up post according probationer titles and has very good effects.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش Gradation برای اصلاح پست تصدی پست با توجه به عناوین probationer اتخاذ می شود و تاثیرات بسیار خوبی دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تدریس تدریس به اصلاح ورود به پست بر اساس عناوین آزمودنی اعمال می شود و اثرات بسیار خوبی دارد

15. Objective To understand the occurrence situation of needling damage of probationer nurses during probation. To probe the occurrence link.
[ترجمه ترگمان]هدف برای درک وضعیت وقوع خسارت needling پرستاران probationer در طی دوره مشروط برای بررسی رابطه تصادفی
[ترجمه گوگل]هدف: برای درک وضعیت وقوع آسیب به سوزن در پرستاران آزمودنی طی دوره آزمایشی پیوند وقوع را بررسی کنید

پیشنهاد کاربران

probationer ( اعتیاد )
واژه مصوب: آزاد مشروط
تعریف: مجرمی که با آزادی مشروط به جامعه بازگردانده شده و در عین حال که تحت نظر مقامات انتظامی است، تحت حمایت های درمانی نیز قرار دارد


کلمات دیگر: