دولتی، حکومتی
governmental
دولتی، حکومتی
انگلیسی به فارسی
دولتی ،حکومتی
انگلیسی به انگلیسی
• pertaining to government; concerning rule and administration
governmental means concerned with and related to government.
governmental means concerned with and related to government.
مترادف و متضاد
political
Synonyms: administrative, executive, legislative, regulatory, bureaucratic, legal, magisterial, supervisory, sovereign, presidential, official, gubernatorial
جملات نمونه
1. a governmental decision reverberating throughout the entire economy
یک تصمیم دولت که در کل اقتصاد کشور واکنش ایجاد کرده است
2. needless governmental restraints have hindered production
اشکال تراشی های بیجای دولت جلو تولید را گرفته است.
3. the governmental steamroller had denied everyone the right to criticize
نیروی سرکوبگر دولت اجازه ی انتقاد را از همه سلب کرده بود.
4. this organization is governmental but autonomous
این سازمان دولتی،ولی خودمختار است.
5. the city's most important governmental structure
مهمترین ساختمان دولتی شهر
6. to incarnate political ideas in governmental organizations
متجلی کردن اندیشه های سیاسی در قالب سازمان های دولتی
7. the quality of life is debased by such governmental policies
چنین سیاست هایی از جانب دولت،کیفیت زندگی (مردم) را پایین می برد.
8. It is reported that the governmental troops have successfully squelched an armed coup.
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که نیروهای دولتی با موفقیت یک کودتای نظامی را سرکوب کرده اند
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که سربازان دولتی موفق به زدن یک کودتای مسلحانه شده اند
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که سربازان دولتی موفق به زدن یک کودتای مسلحانه شده اند
9. The political or governmental phase largely began after the First World War.
[ترجمه ترگمان]مرحله سیاسی یا دولتی عمدتا بعد از جنگ جهانی اول آغاز شد
[ترجمه گوگل]مرحله سیاسی یا حکومتی عمدتا پس از جنگ جهانی اول آغاز شد
[ترجمه گوگل]مرحله سیاسی یا حکومتی عمدتا پس از جنگ جهانی اول آغاز شد
10. Since the budgets of all governmental agencies have the same general purpose, certain similarities exist in their forms.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بودجه های همه نهاده ای دولتی یک هدف عمومی دارند، شباهت های ویژه ای در اشکال آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه بودجه های تمام آژانس های دولتی یک هدف عمومی دارند، شباهت های خاصی به شکل آنها وجود دارد
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه بودجه های تمام آژانس های دولتی یک هدف عمومی دارند، شباهت های خاصی به شکل آنها وجود دارد
11. An internal dispute between governmental factions.
[ترجمه ترگمان]یک اختلاف داخلی بین جناح های دولتی
[ترجمه گوگل]اختلافات داخلی میان جناح های دولتی
[ترجمه گوگل]اختلافات داخلی میان جناح های دولتی
12. I have spoken very often to governmental officials, but they take no interest in this town.
[ترجمه ترگمان]من اغلب با مقامات دولتی صحبت کرده ام، اما هیچ علاقه ای به این شهر ندارم
[ترجمه گوگل]من اغلب به مقامات دولتی سخن گفته ام، اما آنها در این شهر هیچ علاقه ای ندارند
[ترجمه گوگل]من اغلب به مقامات دولتی سخن گفته ام، اما آنها در این شهر هیچ علاقه ای ندارند
13. And thirdly, international funding through international, governmental and non-governmental agencies.
[ترجمه ترگمان]و ثالثا، سرمایه گذاری بین المللی از طریق سازمان های بین المللی، دولتی و غیردولتی
[ترجمه گوگل]و سوم، تامین مالی بین المللی از طریق سازمان های بین المللی، دولتی و غیر دولتی
[ترجمه گوگل]و سوم، تامین مالی بین المللی از طریق سازمان های بین المللی، دولتی و غیر دولتی
14. However, most foundations and governmental funding agencies will supply a list of recently funded research projects.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اغلب بنیادهای دولتی و دولتی فهرستی از پروژه های تحقیقاتی که به تازگی سرمایه گذاری شده اند را تامین خواهند کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از بنیادها و سازمان های تأمین مالی دولتی لیستی از پروژه های تحقیقاتی که اخیرا تأمین مالی شده اند را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از بنیادها و سازمان های تأمین مالی دولتی لیستی از پروژه های تحقیقاتی که اخیرا تأمین مالی شده اند را ارائه می دهد
15. In 1970, a federal agency was created to coordinate governmental action to protect environment.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷۰، یک اداره فدرال برای هماهنگ کردن اقدام دولتی جهت حفاظت از محیط زیست تشکیل شد
[ترجمه گوگل]در سال 1970، یک سازمان فدرال برای هماهنگ کردن اقدامات دولت برای حفاظت از محیط زیست ایجاد شد
[ترجمه گوگل]در سال 1970، یک سازمان فدرال برای هماهنگ کردن اقدامات دولت برای حفاظت از محیط زیست ایجاد شد
پیشنهاد کاربران
منسوب به حکومت
دولتی
کلمات دیگر: