معنی : دراز کردن، بتاخیر انداختن، طولانی کردن، امتداد دادن، امتداد یافتن، بطول انجامیدن
معانی دیگر : prolong : طولانی کردن، طفره رفتن
( prolong =) طولانی کردن، امتداد دادن، دراز کردن،امت داد یافتن، بتاخیر انداختن، طفره رفتن، بطول انجامیدن
طولانی، طولانی کردن، امتداد دادن، دراز کردن، امتداد یافتن، بتاخیر انداختن، بطول انجامیدن