کلمه جو
صفحه اصلی

contravention


معنی : تشدید، نقض، تخلف
معانی دیگر : نق­

انگلیسی به فارسی

زیرپاگذاری، نقض، سرپیچی، تخطی


مخالفت، رد، نفی


نقض، تخلف، تشدید


انگلیسی به انگلیسی

• violation, transgression, infringement

مترادف و متضاد

تشدید (اسم)
amplification, augmentation, accent, resonance, intensification, exacerbation, strengthening, exasperation, contravention

نقض (اسم)
violation, reversal, contravention

تخلف (اسم)
violation, delinquency, infringement, transgression, trespass, contravention, infraction

جملات نمونه

1. this action was in contravention of the u. n. charter
این عمل خلاف منشور سازمان ملل متحد بود.

2. Sending the troops was a contravention of the treaty.
[ترجمه ترگمان]فرستادن قشون مخالف معاهده بود
[ترجمه گوگل]فرستادن نیروها، نقض این پیمان بود

3. This was a clear contravention of the rules.
[ترجمه ترگمان] این مخالف قانون بود
[ترجمه گوگل]این نقض آشکار قوانین بود

4. He was in direct contravention of the law.
[ترجمه ترگمان]او مخالف قانون بود
[ترجمه گوگل]او در معرض مستقیم قانون بود

5. By accepting the money, she was in contravention of company regulations.
[ترجمه ترگمان]با قبول این پول، او مخالف مقررات شرکت بود
[ترجمه گوگل]با پذیرش پول، او در مقابل مقررات شرکت بود

6. These actions are in contravention of European law.
[ترجمه ترگمان]این اعمال خلاف قانون اروپا هستند
[ترجمه گوگل]این اقدامات در مقابله با قانون اروپا است

7. Sometimes these resulted in contravention of an Authority rule about foreign ownership or conflict of interest, and further sales followed.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات این منجر به نقض قانون مرجع در مورد مالکیت خارجی یا تضاد منافع و فروش بیشتر می شد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات این منجر به نقض قوانین مالکیت در مورد مالکیت خارجی یا مناقشه منافع و فروش بیشتر شد

8. All innovation is a contravention of the order of things.
[ترجمه ترگمان]همه نوآوری یک تخطی از نظم و ترتیب کارها است
[ترجمه گوگل]همه نوآوری ها نقض نظم چیزها هستند

9. They faced charges of conspiracy, murder, and contravention of the Aviation Security Act of 198
[ترجمه ترگمان]آن ها با اتهامات توطئه، قتل و تخطی از قانون امنیت هواپیمایی ۱۹۸ مواجه شدند
[ترجمه گوگل]آنها با اتهام توطئه، قتل و نقض قانون امنیت هواپیمایی در سال 198 مواجه شدند

10. Contravention of other provisions can result in prosecution either summarily or on indictment.
[ترجمه ترگمان]استفاده از مواد دیگر می تواند به طور مختصر و یا در کیفرخواست منجر به تعقیب قانونی شود
[ترجمه گوگل]مقابله با مقررات دیگر می تواند منجر به پیگرد قانونی شود

11. Similarly prosecutions relating to water pollution and contravention of planning notices are dealt with in the Magistrates' Court.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه پی گرد قانونی مربوط به آلودگی آب و تخطی از اخطارهای برنامه ریزی در دادگاه Magistrates انجام می شود
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، محاکمه مربوط به آلودگی آب و نقض اطلاعیه های برنامه ریزی در دادگاه می پردازد

12. The holder is vicariously liable for a contravention.
[ترجمه ترگمان]دارنده به نیابت از یک تخلف مسئول است
[ترجمه گوگل]دارنده مجازات برای تخلف است

13. Can the reversal of the result of the contravention be regarded as a step taken to remedy the contravention?
[ترجمه ترگمان]آیا معکوس شدن نتیجه این تضاد می تواند به عنوان یک گام برای حل این مشکل تلقی شود؟
[ترجمه گوگل]آیا می توان نتیجه معکوس این تخلف را به عنوان قدمی برای اصلاح این تخلف در نظر گرفت؟

14. Many shops and bars stayed open, in contravention of the Sunday trading laws.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فروشگاه ها و بارها برخلاف قوانین تجارت روز یکشنبه باز ماندند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مغازه ها و مغازه ها در معرض قوانین تجارت روزانه قرار داشتند

15. They were tortured, humiliated and abused in gross contravention of the Geneva convention.
[ترجمه ترگمان]آن ها در تخطی از کنوانسیون ژنو مورد شکنجه و آزار قرار گرفتند و مورد آزار قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها تحت شکنجه، تحقیر و آزار و اذیت و آزار و اذیت و آزار و اذیت قرارداد ژنو قرار گرفتند

پیشنهاد کاربران

To be in contravention of laws/ rules /regulations

برخلاف قوانین و مقررات بودن


کلمات دیگر: