1. He put down my box with the breath soughing.
[ترجمه ترگمان]چمدانم را با دم تکان تکان داد
[ترجمه گوگل]او جعبه من را با سستی نفس پایین گذاشت
2. The sough of wind through the pines on the hillside above me.
[ترجمه ترگمان]باد از درختان کاج بر فراز تپه بالای سرم می وزید
[ترجمه گوگل]گرده باد از طریق کاج در بالای تپه بالای من
3. Centenary war: dusk earth in sunset, a sough grass land with a sort of dreariness and a great centenary war to begin.
[ترجمه ترگمان]جنگ ستارگان در غروب آفتاب در غروب آفتاب غروب کرد، زمینی پر از علف و جنگی بزرگ با نوعی زندگی طولانی و جنگی بزرگ برای آغاز
[ترجمه گوگل]زمین غول پیکر جنگ در غروب خورشید، یک زمین علفی خاکستری با نوعی آرامش و یک جنگ بزرگ سالهای متمادی آغاز می شود
4. I have sough it, finally, because in the union of love I have seen, in a mystic miniature, the prefiguring vision of the heaven that saints and poets have imagined .
[ترجمه ترگمان]بالاخره به این نتیجه رسیده ام که در پیوند عشقی که من دیده بودم، در یک تصویر مینیاتور، تصویر خیالی بهشت که قدیسین و شعرا تصورش را کرده اند، دیده باشم
[ترجمه گوگل]در نهایت من آن را خرد کرده ام؛ زیرا در اتحاد عشق من در یک مینیاتور عارف دیدم پیش زمینه ای از آسمان که مقدس و شاعران تصور کرده اند، دیده ام
5. The request of the Sough Korean side is unreasonable and groundless.
[ترجمه ترگمان]درخواست طرف کره ای غیرمنطقی و بی اساس است
[ترجمه گوگل]درخواست طرف صهیونیستی کره ای غیر منطقی و بی اساس است
6. Among them, online WOM actively sough is the most important mediator of the three intermediate variables.
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها، WOM آنلاین به طور فعال sough، مهم ترین میانجی از سه متغیر میانی است
[ترجمه گوگل]در میان آنها، WOM فعالانه آنلاین، مهمترین واسطه میان سه متغیر میانجی است
7. I love red maples, swaying in the sough autumn wind.
[ترجمه ترگمان]درختان صنوبر سرخ را دوست دارم که در باد پاییزی تاب می خورد
[ترجمه گوگل]من عاشق قرمز افرا می شوم، در باد پاییز خشن می چرخد
8. The life worried and the promptly pleasure sough are one of the most important centerline of thoughts.
[ترجمه ترگمان]زندگی نگرانش بود و شادی فوری یکی از مهم ترین centerline افکار بود
[ترجمه گوگل]نگرانی زندگی و خستگی سریع لذت یکی از مهمترین مرزهای افکار است
9. Sough through the windows of autumn Entering from the dormitory.
[ترجمه ترگمان]از پنجره خوابگاه بیرون آمد و از خوابگاه بیرون آمد
[ترجمه گوگل]از طریق پنجره های پاییزی خاکستر را وارد کنید از خوابگاه
10. He also sough support from Indian communist groups for establishing a different kind of governance system in Nepal.
[ترجمه ترگمان]او همچنین از گروه های کمونیستی هند برای ایجاد نوعی سیستم حکومتی متفاوت در نپال حمایت کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین از گروه های کمونیستی هند برای ایجاد نوع دیگری از نظام حکومتی در نپال پشتیبانی می کند
11. The thought of reclaiming what had been wrongfully wrested from him began to sough through every fevered fiber of his being.
[ترجمه ترگمان]به این فکر افتاد که آنچه را که به اشتباه پیش کشیده بود، از میان همه fiber تب آلود او بیرون کشیده بود
[ترجمه گوگل]فکر اصلاح کردن چیزی که از سوی او اشتباه گرفته شده بود شروع به خرد شدن از طریق تمام فیبرهای تباهی او شد
12. The second part of the model is the "trust" of consumers put on the community members and "Online WOM actively Sough".
[ترجمه ترگمان]بخش دوم این مدل \"اعتماد\" مصرف کنندگان بر اعضای جامعه و \"WOM آنلاین\" است
[ترجمه گوگل]قسمت دوم این مدل اعتماد مصرف کنندگان به اعضای جامعه است و 'Online WOM actively Sough'
13. From the view of conduct mechanism of the influence of online WOM, the "online WOM actively sough", and consumer trust are important mediators.
[ترجمه ترگمان]از دید مکانیسم تاثیر WOM آنلاین، \"WOM آنلاین به طور فعال sough\"، و اعتماد مصرف کننده میانجی گران هستند
[ترجمه گوگل]از دیدگاه مکانیزم نفوذ آنلاین WOM، 'آنلاین WOM فعالانه خرد کردن'، و اعتماد مصرف کننده، واسطه های مهم هستند