معنی : مقلب
converting
معنی : مقلب
انگلیسی به فارسی
تبدیل، مقلب
انگلیسی به انگلیسی
• changing, exchanging, transforming; formal adoption of a different religion
مترادف و متضاد
مقلب (صفت)
converting
جملات نمونه
1. He bought the warehouse with an eye to converting it into a hotel.
[ترجمه ترگمان]او این انبار را با نگاهی به تبدیل آن به یک هتل خرید
[ترجمه گوگل]او با خرید یک انبار، تبدیل به یک هتل شد
[ترجمه گوگل]او با خرید یک انبار، تبدیل به یک هتل شد
2. His plans for converting his house into an antique shop are just pie in the sky.
[ترجمه ترگمان]نقشه های او برای تبدیل خانه اش به یک مغازه عتیقه فروشی دیگر در آسمان pie
[ترجمه گوگل]برنامه های او برای تبدیل خانه اش به یک فروشگاه عتیقه فقط در آسمان است
[ترجمه گوگل]برنامه های او برای تبدیل خانه اش به یک فروشگاه عتیقه فقط در آسمان است
3. He was a major influence in converting Godwin to political radicalism.
[ترجمه ترگمان]او نفوذ عمده ای در تبدیل گادوین به تندروی سیاسی داشت
[ترجمه گوگل]او تأثیر مهمی در تبدیل گودوین به رادیکالیسم سیاسی داشت
[ترجمه گوگل]او تأثیر مهمی در تبدیل گودوین به رادیکالیسم سیاسی داشت
4. Save money by converting your car to unleaded.
[ترجمه ترگمان]با تبدیل اتومبیل تان به بدون سرب پول پس انداز کنید
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در هزینه با تبدیل ماشین خود را به بی تاب
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در هزینه با تبدیل ماشین خود را به بی تاب
5. What's the formula for converting pounds into kilos?
[ترجمه ترگمان]فرمول تبدیل پوند به چند کیلو چیست؟
[ترجمه گوگل]فرمول تبدیل پول به کیلوگرام چیست؟
[ترجمه گوگل]فرمول تبدیل پول به کیلوگرام چیست؟
6. By converting the loft, they were able to have two extra bedrooms.
[ترجمه ترگمان]با تغییر دکوراسیون، اونا می تونستن ۲ تا اتاق خواب اضافی داشته باشن
[ترجمه گوگل]با تبدیل حیاط، آنها توانستند دو اتاق اضافی داشته باشند
[ترجمه گوگل]با تبدیل حیاط، آنها توانستند دو اتاق اضافی داشته باشند
7. Jim's got some half - baked idea about converting his garage into a sauna.
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" جیم کمی فکر پخت که گاراژ را به یک سونا تبدیل کند \" \" \"
[ترجمه گوگل]جیم بعضی از نکته های پخته ای را درباره تبدیل گاراژ خود به یک سونا گرفت
[ترجمه گوگل]جیم بعضی از نکته های پخته ای را درباره تبدیل گاراژ خود به یک سونا گرفت
8. Converting metric measurements to U. S. equivalents is easy.
[ترجمه ترگمان]تبدیل اندازه گیری متریک به U اس equivalents آسان است
[ترجمه گوگل]تبدیل اندازه های متریک به معادلات U S آسان است
[ترجمه گوگل]تبدیل اندازه های متریک به معادلات U S آسان است
9. She succeeded in converting me to her point of view.
[ترجمه ترگمان]او موفق شد مرا در نظر خودش عوض کند
[ترجمه گوگل]او موفق به تبدیل من به نقطه نظر او شد
[ترجمه گوگل]او موفق به تبدیل من به نقطه نظر او شد
10. He has some fanciful notion about converting one room of his apartment into a gallery.
[ترجمه ترگمان]او خیال دارد یک اتاق از آپارتمانش را به یک گالری تبدیل کند
[ترجمه گوگل]او برخی از تصورات خیالی در مورد تبدیل یک اتاق آپارتمان خود را به یک گالری است
[ترجمه گوگل]او برخی از تصورات خیالی در مورد تبدیل یک اتاق آپارتمان خود را به یک گالری است
11. Repatriation of profits would be possible by converting roubles into hard currency on the new exchanges.
[ترجمه ترگمان]بازگشت سود با تبدیل پول به ارز قوی در بازارهای جدید امکان پذیر خواهد بود
[ترجمه گوگل]بازگشت مبادلات از طریق تبدیل ارزهای روبل به ارز خارجی در مبادلات جدید ممکن می شود
[ترجمه گوگل]بازگشت مبادلات از طریق تبدیل ارزهای روبل به ارز خارجی در مبادلات جدید ممکن می شود
12. He was converting his storefront to an espresso parlor.
[ترجمه ترگمان] جلوی یه مغازه \"اسپرسو\" رو تبدیل می کرد
[ترجمه گوگل]وی ویکت را به یک اتاق اسپرسو تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]وی ویکت را به یک اتاق اسپرسو تبدیل کرد
13. Stirling's R. A. F. confidant made arrangements for converting the aircraft but did nothing about telling any of his colleagues planning the operation.
[ترجمه ترگمان]استرلینگ ی الف اف محرم رازی را برای تبدیل هواپیما اتخاذ کرد اما هیچ کاری در رابطه با گفتن هیچ یک از همکاران خود در برنامه ریزی این عملیات انجام نداد
[ترجمه گوگل]استارتلینگ R A F محرمانه اقدامات را برای تبدیل هواپیما انجام داد، اما چیزی در مورد گفتن با هیچ یک از همکارانش که برنامه ریزی عملیات را انجام ندادند
[ترجمه گوگل]استارتلینگ R A F محرمانه اقدامات را برای تبدیل هواپیما انجام داد، اما چیزی در مورد گفتن با هیچ یک از همکارانش که برنامه ریزی عملیات را انجام ندادند
14. Angiotensin I converting enzyme inhibitors may act in reducing glomerular basement membrane pore size.
[ترجمه ترگمان]angiotensin کننده های آنزیم را تبدیل می کنم که ممکن است در کاهش اندازه حفره زیرزمینی glomerular عمل کنند
[ترجمه گوگل]آنژیوتانسین I تبدیل آنزیم مهار کننده ها ممکن است در کاهش اندازه ذرات غشایی گلومرولی گلومرولی عمل کند
[ترجمه گوگل]آنژیوتانسین I تبدیل آنزیم مهار کننده ها ممکن است در کاهش اندازه ذرات غشایی گلومرولی گلومرولی عمل کند
پیشنهاد کاربران
اتصال، ارتباط
تبدیل
تبدیل کننده، تبدیل گر، مبدل، تغییردهنده
تغییر
تغییر
کلمات دیگر: