کلمه جو
صفحه اصلی

covet


معنی : طمع به چیزی داشتن، میل به تملک چیزی کردن
معانی دیگر : سخت خواستن (به ویژه به ناحق و آنچه به دیگری تعلق دارد)، چشم طمع داشتن، غبطه خوردن، آزمند بودن، آزیدن، بیوسیدن، از دل و جان خواستن

انگلیسی به فارسی

میل به تملک چیزی کردن، طمع به چیزی داشتن


خوشمزه، طمع به چیزی داشتن، میل به تملک چیزی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: covets, coveting, coveted
(1) تعریف: to envy or wish to possess (something belonging to another) inordinately or without right.
متضاد: renounce
مشابه: envy

- He coveted his brother's larger share of the inheritance.
[ترجمه مژگان] أو چشم طمع به سهم بزرگتر ارث برادرش داشت
[ترجمه ترگمان] او به سهم بزرگ تر برادرش در این ارث پی برد
[ترجمه گوگل] او بخش بزرگی از برادر خود را از ارث برده بود
- Now that she was married, she secretly coveted her friends' freedom.
[ترجمه ترگمان] اکنون که ازدواج کرده بود، در نهان به آزادی دوستانش چشم دوخته بود
[ترجمه گوگل] اکنون که او ازدواج کرده است، او مخفیانه آزادی دوستانش را آرزو می کند

(2) تعریف: to want intensely.
مشابه: crave

- She received the award she had coveted for so long.
[ترجمه ترگمان] اون جایزه رو برای مدت طولانی دریافت کرده بود
[ترجمه گوگل] او جایزه ای را دریافت کرد که تا مدت ها آن را آرزو داشت
- The horns of the animal are coveted as trophies by hunters.
[ترجمه ترگمان] شاخ های حیوان به عنوان جایزه شکارچیان به چشم می خورد
[ترجمه گوگل] شاخ حیوانات به عنوان غنائم توسط شکارچیان آرزو می شود
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: covetable (adj.), coveter (n.)
• : تعریف: to have an inordinate or wrongful wish to possess something belonging to another.

• desire something that belongs to another, be envious
if you covet something, you badly want it for yourself; a formal word.

مترادف و متضاد

طمع به چیزی داشتن (فعل)
covet

میل به تملک چیزی کردن (فعل)
covet

desire strongly


Synonyms: aspire to, begrudge, choose, crave, desiderate, envy, fancy, hanker for, have eye on, have hots for, itch for, long for, lust after, spoil for, thirst for, want, wish for, yearn for, yen for


Antonyms: abjure, be generous, give, not want


جملات نمونه

1. to covet others' belongings
چشم طمع به مال دیگران داشتن

2. do not covet your neighbor's wife!
به زن همسایه با نظر بد نگاه مکن !

3. All covet, all lose.
[ترجمه ترگمان] همه طمع دارن، همه چیز از دست میره
[ترجمه گوگل]همه چرت و پرت، همه از دست دادن

4. It is a sin to covet.
[ترجمه ترگمان]حرص و طمع است
[ترجمه گوگل]این یک گناه است برای خواندن

5. If there were a colonial mentality that could covet territory across the species barrier, this was it.
[ترجمه ترگمان]اگر یک طرز تفکر مستعمراتی وجود داشت که می توانست به قلمرو این منطقه چشم طمع بیاندازد، این یک ذهنیت بود
[ترجمه گوگل]اگر یک ذهنیت استعماری وجود داشته باشد که بتواند قلمرو را در برابر مانع گونه ها بچرخاند، این بود

6. With this stare, I thee covet.
[ترجمه ترگمان]با این نگاه به تو چشم می دوزم
[ترجمه گوگل]با این نگاه، من تو را دوست دارم

7. Mr Appleby does not covet power.
[ترجمه ترگمان]آقای Appleby به قدرت طمع ندارد
[ترجمه گوگل]آقای اپلبی قدرت را نمی خواند

8. I had nothing to covet; for I had all that I was now capable of enjoying.
[ترجمه ترگمان]من هیچ چیزی نداشتم که به آن طمع داشته باشم؛ چون همه آن چیزهایی را داشتم که اکنون قادر به لذت بردن بودم
[ترجمه گوگل]من چیزی نداشتم که بخوابم برای من تا به حال تمام آنچه که من در حال حاضر قادر به لذت بردن است

9. Covet is to be in what arise on pathology foundation not to accord with actual erroneous belief, it is a kind of clammy judgement and inference.
[ترجمه ترگمان]covet باید در چیزی باشد که در بنیاد آسیب شناسی ظاهر می شود و با اعتقاد نادرست حقیقی سازگاری ندارد، این نوع قضاوت و استنباط بهتری است
[ترجمه گوگل]Covet است که در آنچه که بر پایه آسیب شناسی بر می آید و نه با عقاید واقعی اشتباه موافق است، این نوع قضاوت و استنتاج محکم است

10. Wherefore, brethren, covet to prophesy, and forbid not to speak with tongues.
[ترجمه ترگمان]از این رو، برادران، آرزوی پیشگویی را داشته باشید و قدغن کنند که با زبانشان حرف نزنید
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، برادران، خویشتن را برای پیشگویی و ممنوع دادن به صحبت با زبانها ممنوع کنید

11. We do not covet anything from any nation.
[ترجمه ترگمان]ما به هیچ یک از ملت طمع نداریم
[ترجمه گوگل]ما هیچ چیز را از هیچ ملتی نمی خواهیم

12. Covet nothing. Your end which is endless is as a snowflake dissolving in the pure air.
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه پایان تو که بی پایان است این است که یک دانه برف در هوای پاک محو می شود
[ترجمه گوگل]چیزی نپرسید پایان شما که بی پایان است به عنوان یک برف ریزه حل کننده در هوا خالص است

13. The Asian peoples covet the right to shape their own free destiny.
[ترجمه ترگمان]ملت های آسیا به این حق رسیده اند که افسانه شخصی خود را شکل دهند
[ترجمه گوگل]مردم آسیایی حق داشتن سرنوشت آزاد خود را دارند

14. Never covet shoes'beauty while torment your feet.
[ترجمه ترگمان]در حالی که پاهای تو را عذاب می دهد هرگز به زیبایی کفش نگاه نکن
[ترجمه گوگل]هرگز زیبایی کفش را نخورید و پاهایتان را عصبانی نکنید

15. Many large companies covet these low - cost acquisition of troubled small companies.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت های بزرگ به این خرید کم هزینه از شرکت های کوچک علاقمند هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت های بزرگ این مزایای خرید کم هزینه شرکت های کوچک را تحمل می کنند

do not covet your neighbor's wife!

به زن همسایه با نظر بد نگاه مکن!


to covet others' belongings

چشم طمع به مال دیگران داشتن


She won a prize that many had coveted.

او برنده‌ی جایزه‌ای شد که خیلی‌ها سخت خواهانش بودند.


پیشنهاد کاربران

چشم طمع داشتن
To desire whatever does not belong to us
The king's brother coveted the throne.


کلمات دیگر: