Brobdingnag
brobdingnag
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: in Jonathan Swift's eighteenth-century novel
• imaginary land or country of gigantic giants in jonathan swift's "gulliver's travels" where everything was of gigantic size
جملات نمونه
1. In Brobdingnag, he turns into a toy of the giants and has to fight with giant flies and wasps.
[ترجمه ترگمان]در Brobdingnag او به بازیچه دیوان تبدیل می شود و مجبور است با مگس های عظیم الجثه و زنبوره ای غول پیکر بجنگد
[ترجمه گوگل]در Brobdingnag، او تبدیل به یک اسباب بازی غول و مبارزه با مگس غول پیکر و زنبق است
[ترجمه گوگل]در Brobdingnag، او تبدیل به یک اسباب بازی غول و مبارزه با مگس غول پیکر و زنبق است
2. His master was a rich farmer in Brobdingnag, the land of the giants.
[ترجمه ترگمان]اربابش کشاورز ثروتمندی بود در Brobdingnag سرزمین غول ها
[ترجمه گوگل]استاد او یک کشاورز غنی در Brobdingnag، سرزمین غولها بود
[ترجمه گوگل]استاد او یک کشاورز غنی در Brobdingnag، سرزمین غولها بود
3. The second part of the novel is about Gulliver's adventure on Brobdingnag.
[ترجمه ترگمان]قسمت دوم داستان در مورد ماجراجویی گالیور در باره Brobdingnag است
[ترجمه گوگل]قسمت دوم رمان درباره ماجراجویی گالیور در Brobdingnag است
[ترجمه گوگل]قسمت دوم رمان درباره ماجراجویی گالیور در Brobdingnag است
4. After staying in England with his wife and family for two months, Gulliver undertakes his next sea voyage, which takes him to a land of giants called Brobdingnag.
[ترجمه ترگمان]گالیور هم پس از دو ماه اقامت در انگلستان با همسر و خانواده اش، سفر دریایی بعدی خود را که او را به سرزمینی به نام Brobdingnag می برد، تقبل می کند
[ترجمه گوگل]گالیور پس از ماندن در انگلستان با همسر و خانواده خود برای مدت دو ماه، سفر بعدی دریایی خود را انجام می دهد، که او را به سرزمین غول هایی به نام Brobdingnag می گیرد
[ترجمه گوگل]گالیور پس از ماندن در انگلستان با همسر و خانواده خود برای مدت دو ماه، سفر بعدی دریایی خود را انجام می دهد، که او را به سرزمین غول هایی به نام Brobdingnag می گیرد
5. He was going to take me to Lorbrugrud, the capital of Brobdingnag.
[ترجمه ترگمان]او می خواست مرا به Lorbrugrud و پایتخت of ببرد
[ترجمه گوگل]او قصد داشت مرا به Lorbrugrud، پایتخت Brobdingnag بروید
[ترجمه گوگل]او قصد داشت مرا به Lorbrugrud، پایتخت Brobdingnag بروید
6. A kaleidoscope of puppets leads you through the magical realms of Lilliput and Brobdingnag!
[ترجمه ترگمان]یک مشت عروسک ها شما را از میان قلمرو جادویی لی لی پوت و Brobdingnag راهنمایی می کنند!
[ترجمه گوگل]کالیسوپوس عروسک ها شما را از طریق حوزه های جادویی Lilliput و Brobdingnag هدایت می کند!
[ترجمه گوگل]کالیسوپوس عروسک ها شما را از طریق حوزه های جادویی Lilliput و Brobdingnag هدایت می کند!
7. Since the intelligence and caritas of the people in Brobdingnag is superior to those in the human society, Guliver feels he is so small and fiddling compared with them.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که هوش و caritas مردم در Brobdingnag نسبت به افراد جامعه انسانی برتری دارد، Guliver احساس می کند که در مقایسه با آن ها بسیار کوچک و fiddling است
[ترجمه گوگل]از آنجا که هوش و کاریتا مردم در Brobdingnag برتر از کسانی است که در جامعه بشری، گالیور احساس می کند که او در مقایسه با آنها بسیار کوچک و کوچک است
[ترجمه گوگل]از آنجا که هوش و کاریتا مردم در Brobdingnag برتر از کسانی است که در جامعه بشری، گالیور احساس می کند که او در مقایسه با آنها بسیار کوچک و کوچک است
پیشنهاد کاربران
عظیم
کلمات دیگر: