بطورخنده اوریاغریب
comically
بطورخنده اوریاغریب
انگلیسی به فارسی
comically
انگلیسی به انگلیسی
• in an amusing manner, humorously
جملات نمونه
1. He began comically ad-libbing a script.
[ترجمه ترگمان]او شروع به تقلید مضحکی از نمایشنامه کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به خواندن یک اسکریپت کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به خواندن یک اسکریپت کرد
2. His back looked comically enormous framed by the floral white lace of the curtains.
[ترجمه ترگمان]پشت سرش با توری و توری که از پرده توری پوشیده شده بود، به طرز مسخره ای بزرگ به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]پشتش به طرز عجیبی عجیب و غریب بود که توسط توری سفید گل پرده ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]پشتش به طرز عجیبی عجیب و غریب بود که توسط توری سفید گل پرده ساخته شده بود
3. Another woman, comically strung-out, is interrupted in her jitters by a wounded man who tumbles hard through the cafe doors.
[ترجمه ترگمان]یک زن دیگر که از حالت مسخره ای بیرون امده است، از وحشت او توسط یک مرد زخمی که از در کافه بیرون می پرد، بریده می شود
[ترجمه گوگل]یک زن دیگر، به طرز خنده دارانه ای، در جیغ او توسط یک مرد زخمی که از طریق درهای کافه به سختی می سوزد، قطع شده است
[ترجمه گوگل]یک زن دیگر، به طرز خنده دارانه ای، در جیغ او توسط یک مرد زخمی که از طریق درهای کافه به سختی می سوزد، قطع شده است
4. She raised her eyebrows comically.
[ترجمه ترگمان]او ابروانش را با حالت مسخره ای بالا برد
[ترجمه گوگل]ابروهایش را با عصبانیت بلند کرد
[ترجمه گوگل]ابروهایش را با عصبانیت بلند کرد
5. He was comically tall and thin with a long growth of untidy beard.
[ترجمه ترگمان]او به طور مضحکی دراز و لاغر بود و ریش بلند و نامرتب داشت
[ترجمه گوگل]او با کمال بلند و نازک با رشد طولانی ریش بی نظیر بود
[ترجمه گوگل]او با کمال بلند و نازک با رشد طولانی ریش بی نظیر بود
6. comically, poetically, rhythmically, etc.
[ترجمه ترگمان]مضحک و بی ربط و موزون و غیره و غیره
[ترجمه گوگل]کمدی، شاعرانه، ریتمیکا، و غیره
[ترجمه گوگل]کمدی، شاعرانه، ریتمیکا، و غیره
7. Keitel is badly miscast as the comically jealous husband.
[ترجمه ترگمان]keitel به اندازه شوهر حسود مسخره بد بازی می کند
[ترجمه گوگل]کیتل به عنوان شوهر کمال طلبی اشتباه گرفته شده است
[ترجمه گوگل]کیتل به عنوان شوهر کمال طلبی اشتباه گرفته شده است
8. After all, outside of sappy Disney movies involving comically deformed elephants, what other animal parent takes the time to give each of its newborn members its own permanent moniker?
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه، بیرون از فیلم های والت دیزنی که شامل فیل های بسیار بد شکل دار هستند، دیگر کدام والد دیگر وقت می گیرد تا هر یک از اعضای تازه متولد شده خود را به نام مستعار خودش بدهد؟
[ترجمه گوگل]پس از همه، در خارج از فیلم های پراکنده دیزنی که شامل فیلمی کم خلق شده اند، چه پدر و مادر دیگر حیوانات وقت خود را برای دادن هر یک از اعضای تازه متولد شده خود به عنوان دائمی خود را؟
[ترجمه گوگل]پس از همه، در خارج از فیلم های پراکنده دیزنی که شامل فیلمی کم خلق شده اند، چه پدر و مادر دیگر حیوانات وقت خود را برای دادن هر یک از اعضای تازه متولد شده خود به عنوان دائمی خود را؟
9. Strangely -- or should we say comically -- enough, the story was denied by the comedian shortly after.
[ترجمه ترگمان]به طرز عجیبی - - یا باید به طور مضحکی - - به اندازه کافی، داستان توسط کمدین، کمی بعد از آن تکذیب شد
[ترجمه گوگل]به طرز عجیب و غریب - و یا باید به ما بگوئیم کمال - به اندازه کافی، داستان کمی بعد از کمدین انکار شد
[ترجمه گوگل]به طرز عجیب و غریب - و یا باید به ما بگوئیم کمال - به اندازه کافی، داستان کمی بعد از کمدین انکار شد
10. The display of prehistoric monsters is comically naive.
[ترجمه ترگمان]نمایش هیولاهای ماقبل تاریخ به طور مضحکی ساده لوحانه است
[ترجمه گوگل]نمایش هیولا های ماقبل تاریخ کمیک است ساده لوحانه است
[ترجمه گوگل]نمایش هیولا های ماقبل تاریخ کمیک است ساده لوحانه است
11. The vibe of Fox's family is as comically tense as it is in families from earlier films by Anderson and co-writer Noah Baumbach, but the brood soon bonds to reveal its foxiness and humanity.
[ترجمه ترگمان]این حالت خانواده فاکس به همان اندازه که در خانواده از فیلم های قبلی توسط اندرسون و co نوح (نوح Baumbach)قرار دارد، به طور مضحکی متشنج است، اما این خانواده به زودی پیوندهای خود را به نمایش می گذارند تا foxiness و انسانیت خود را آشکار کنند
[ترجمه گوگل]پرطرفدار خانوادگی فاکس به طرز عجیب و غریب به نظر می رسد، همانطور که در خانواده های فیلم های قبلی از اندرسون و نویسندۀ نوح بابامچ است، اما به زودی سازندگان مجلات را به فساد و بشریت می رسانند
[ترجمه گوگل]پرطرفدار خانوادگی فاکس به طرز عجیب و غریب به نظر می رسد، همانطور که در خانواده های فیلم های قبلی از اندرسون و نویسندۀ نوح بابامچ است، اما به زودی سازندگان مجلات را به فساد و بشریت می رسانند
12. Strangely, and comically, a concrete bunker capable of withstanding a direct hit from anything the Germans could throw at it was built for Churchill's use, and that of his wartime government.
[ترجمه ترگمان]به طرز عجیبی، یک خوابگاه بتن که توانایی مقاومت در برابر هر چیزی را که آلمان ها می توانستند به آن پرتاب کنند، برای استفاده چرچیل ساخته شده بود و دولت زمان جنگ او
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب و کم کم، یک پناهگاه بتن قادر به مقاومت مستقیم از هر چیزی که آلمانی ها می تواند آن را پرتاب کند، برای استفاده چرچیل و دولت زمان جنگ او ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب و کم کم، یک پناهگاه بتن قادر به مقاومت مستقیم از هر چیزی که آلمانی ها می تواند آن را پرتاب کند، برای استفاده چرچیل و دولت زمان جنگ او ساخته شده بود
13. Whatever its origin, it is comically ruthless, assaulting him with unlucky coincidences, coarse puns, karmic blowbacks, and punctual hoistings by his own petard.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که منشا آن باشد، این امر مضحک به نظر می رسد، حمله به او با حوادث بد و شریرانه، karmic، karmic، and و punctual که خودش از آن استفاده می کند، سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]هرچند که منشاء اصلی آن، از نظر ظاهری بی رحمانه است، او با اتفاقی بی نظیر، ناراحتی های خشن، ضربه های کلاسیک و آستانه های دقیق توسط شاهزاده ی خود حمله می کند
[ترجمه گوگل]هرچند که منشاء اصلی آن، از نظر ظاهری بی رحمانه است، او با اتفاقی بی نظیر، ناراحتی های خشن، ضربه های کلاسیک و آستانه های دقیق توسط شاهزاده ی خود حمله می کند
14. The tone was comically desperate.
[ترجمه ترگمان]لحن صدایش مضحک بود
[ترجمه گوگل]تن صدای ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]تن صدای ناامید کننده بود
15. As befitted an earth sign, Taurus was made of clay, a sturdy little bull comically smelling a floret of clover.
[ترجمه ترگمان]چنانکه شایسته یک علامت خاک است، از خاک ساخته شده است، یک گاو نر قوی هیکلی که بوی گل شبدر می داد
[ترجمه گوگل]همانطور که یک نشانه زمین بود، توریسم از خاک رس ساخته شده بود، یک گلوله کوچک محکم comically بوی گل گل شبدر
[ترجمه گوگل]همانطور که یک نشانه زمین بود، توریسم از خاک رس ساخته شده بود، یک گلوله کوچک محکم comically بوی گل گل شبدر
کلمات دیگر: