کلمه جو
صفحه اصلی

shrinking violet


(عامیانه) آدم کمرو یا افتاده، ادم کمرو، ادم محجوب

انگلیسی به فارسی

آدم کمرو، آدم محجوب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a very shy, retiring, or modest person.

مترادف و متضاد

very shy person


Synonyms: modest violet, mouse, retiring person, shy person, shy thing


جملات نمونه

1. She loves appearing on television and is no shrinking violet when it comes to expressing her views.
[ترجمه ترگمان]او عاشق ظاهر شدن در تلویزیون است و وقتی به بیان دیدگاه های خود می رسد، کم تر بنفش می شود
[ترجمه گوگل]او عاشق ظاهر شدن در تلویزیون می شود و در هنگام بیان دیدگاه هایش بنفش کوچکتری از خود نشان نمی دهد

2. She's no shrinking violet always ready to speak up for herself.
[ترجمه ترگمان]همیشه خودش را برای حرف زدن برای خودش آماده نمی کند
[ترجمه گوگل]او هیچ بنفش کوچکتری را که همیشه برای خودش حرف می زند آماده می کند

3. Shrinking violet always ready to speak up for herself.
[ترجمه ترگمان]violet کوچک خود را همیشه آماده می کند تا با خودش حرف بزند
[ترجمه گوگل]همیشه بنفش کمتری برای خودش صحبت می کند

4. A rose bloom, a shrinking violet.
[ترجمه ترگمان]یک گل سرخ، یک گل سرخ
[ترجمه گوگل]شکوفه گل رز، بنفش کوچک است

5. She sat at a corner alone shrinking violet.
[ترجمه ترگمان]او در گوشه ای نشسته بود و در گوشه ای نشسته بود و به رنگ بنفش درآمده بود
[ترجمه گوگل]او در یک گوشه به اندازه کافی بنفش کوچک نشسته بود

6. Sarah Palin is not a shrinking violet.
[ترجمه ترگمان]سارا پالین در حال کاهش بنفش نیست
[ترجمه گوگل]سارا پیلین یک بنفش کوچک است

7. A rose in bloom, a shrinking violet?
[ترجمه ترگمان]یک گل سرخ، یک گل سرخ، سرخ شدی؟
[ترجمه گوگل]گل رز در شکوفه، بنفش کوچک است؟

8. This man was no shrinking violet in scientific research.
[ترجمه ترگمان]این مرد در تحقیقات علمی به رنگ بنفش درآمده بود
[ترجمه گوگل]این مرد در تحقیقات علمی هیچ بنفش کوچکتری نداشت

9. My daughter is no shrinking violet.
[ترجمه ترگمان]دختر من، بنفش نیست
[ترجمه گوگل]دختر من هیچ بنفش کوچکتری ندارد

10. She was quite a shrinking violet until she left home and went to university.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که خانه را ترک کرد و به دانشگاه رفت، او کاملا به رنگ بنفش درآمده بود
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که از خانه بیرون برود و به دانشگاه رفت، کاملا بنفش کوچک بود

11. She is no shrinking violet.
[ترجمه ترگمان]بنفش نمی شود
[ترجمه گوگل]او هیچ بنفش کوچکتری ندارد

12. I can't imagine why a dynamic young woman like her is marrying a shrinking violet like him.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم تصور کنم که چرا یه زن جوان dynamic مثل اون داره با a مثل اون ازدواج می کنه
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصور کنم که چرا یک زن جوان پویا مانند او ازدواج یک بنفش کوچک مانند او را دارد

13. I can't imagine why a dynamic young woman like her is marrying a shrinking violet like.
[ترجمه ترگمان]نمی توانم تصور کنم که چرا یک زن جوان dynamic مثل او دارد با a بنفش رنگ ازدواج می کند
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصور کنم که چرا یک زن جوان پویا مانند او ازدواج یک بنفش کوچک مانند است

14. When it comes to expressing himself he is no shrinking violet.
[ترجمه ترگمان]وقتی صحبت از خودش شروع به بیان می کند، بنفش نمی شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که به بیان خود می آید، هیچ بنفش کوچک نیست

پیشنهاد کاربران

آدم خجالتی


کلمات دیگر: