کلمه جو
صفحه اصلی

brioche


نان بنچیک (دارای آرد و کره و تخم مرغ و مخمر)

انگلیسی به فارسی

نان بنچیک (دارای آرد و کره و تخم‌مرغ و مخمر)


بریچ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a sweet, airy bun or roll made with butter, yeast, flour, and eggs.

• pastry dough used in making fine tarts and pastries

جملات نمونه

1. I'll have coffee and a brioche.
[ترجمه ترگمان]قهوه و نان قندی می خورم
[ترجمه گوگل]من قهوه و بریچ را می خورم

2. Make a brioche in this Silicone non-stick Master Baker from Prestige, price £ 6
[ترجمه h44m1d] نان قندی را در این ظرف سیلیکونی نچسب �مستر بیکر� از شرکت �پرستیژ� درست کنید، قسمت 6 پوند
[ترجمه ترگمان]یک نان قندی را در این Silicone non، بی کر از Prestige، قیمت ۶ پوند بگذارید
[ترجمه گوگل]در این سیلیکون استبیک بیکر از Prestige، قیمت 6 پوند، بریچ را ایجاد کنید

3. Meatloaf on a brioche roll anyone?
[ترجمه ترگمان]کی رو به نون قندی زد؟
[ترجمه گوگل]گوشت گوسفند بر روی بریچ رول کسی؟

4. Plump as a brioche, with twisted arms and claw legs.
[ترجمه ترگمان]گوشتالو مثل یک نان قندی، با بازوهای پیچ دار و پاهای عقابی
[ترجمه گوگل]چاقو به عنوان یک بریچ، با پیچ و تاب و بازوها و پاها

5. Place a brioche heart or circle on top of each one, sift over the icing sugar, if using, and serve immediately.
[ترجمه ترگمان]یک نان قندی یا دایره را در بالای هر یک قرار دهید، در صورت استفاده از آن، شکر را بررسی کنید و فورا خدمت کنید
[ترجمه گوگل]در صورت استفاده و خدمت بلافاصله، یک قلب بیرونی یا دایره را در بالای هر یک قرار دهید، از شکر آجری جدا کنید

6. Cut into quarters and arrange around brioche slices.
[ترجمه ترگمان]به چهار قسمت تقسیم کنید و تکه های نان قندی را مرتب کنید
[ترجمه گوگل]برش را به چهار قسمت تقسیم کنید و در اطراف برش بریچ قرار دهید

7. Cut the brioche trimmings into small cubes.
[ترجمه ترگمان]نان قندی را ببرید به تکه های کوچک
[ترجمه گوگل]برش های بریوچه را به مکعب های کوچک برش دهید

8. The swans had not yet reached the brioche.
[ترجمه ترگمان]قوها هنوز به نان قندی نرسیده بودند
[ترجمه گوگل]قوها هنوز به بریچ رسیده بودند

9. One can also shape the brioche into a braid for special occasions.
[ترجمه ترگمان]هم چنین فرد می تواند نان قندی را برای مناسبت های ویژه شکل دهد
[ترجمه گوگل]همچنین می توانید بریچ را به صورت ویژه برای موارد خاص طراحی کنید

10. Tomato bruschetta, oysters with horseradish, burgers and brioche bread pudding.
[ترجمه ترگمان] bruschetta، صدف با horseradish، همبرگر و نون قندی
[ترجمه گوگل]برنج گوجه فرنگی، صدف با هویج، برگر و پودینگ نان بریچ

11. Top with the brioche toast and a quenelle of the cream and goats' cheese mix.
[ترجمه ترگمان]با نان قندی نان برشته و یک تکه پنیر خامه ای و پنیر goats
[ترجمه گوگل]بالا با لوبیای بریو و قهوه ای از مخلوط پنیر کرم و بز

12. Nose: White fruits, toasted brioche, dried fruits, butter aromas.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]میوه های بینی بینی، ترشی تند، میوه های خشک شده، عطر کره

13. If you have a heart-shaped biscuit cutter, cut out hearts from the brioche slices; otherwise, make six circles.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]اگر یک برش بیسکویت قلب دارید، قلب را از برشهای بریچ برش دهید؛ در غیر اینصورت، شش دایره را ایجاد کنید

14. 12-2 Marian opened her mouth to tell them what she had done the night before and then she closed it on brioche, no words.
[ترجمه ترگمان]۱۲ ماریان دهانش را باز کرد تا به آن ها بگوید که شب قبل چه کار کرده و بعد آن را به نان قندی بست و حرفی نزد
[ترجمه گوگل]12-2 ماریان دهانش را باز کرد تا به او بگوید چه چیزی او را شب قبل انجام داده بود و سپس آن را در بیرونی بست، هیچ کلمه ای


کلمات دیگر: