عرض، وسعت
broadness
عرض، وسعت
انگلیسی به انگلیسی
• wideness
جملات نمونه
1. She was struck by the broadness of his back.
[ترجمه ترگمان]از پشت سرش ضربه سختی خورده بود
[ترجمه گوگل]او از طیف وسیعی از پشت او زده شد
[ترجمه گوگل]او از طیف وسیعی از پشت او زده شد
2. She could easily see the broadness of his shoulders underneath a tailored white sports shirt.
[ترجمه ترگمان]او به راحتی می توانست broadness شانه های خود را زیر یک پیراهن ورزشی سفید مناسب ببیند
[ترجمه گوگل]او به راحتی می تواند طیف گسترده ای از شانه های خود را در زیر یک پیراهن ورزشی سفید سفارشی را ببینید
[ترجمه گوگل]او به راحتی می تواند طیف گسترده ای از شانه های خود را در زیر یک پیراهن ورزشی سفید سفارشی را ببینید
3. Some ladies are disgusted at the broadness of his humor.
[ترجمه ترگمان]بعضی از خانم ها از شوخ طبعی او بدشان می آید
[ترجمه گوگل]برخی خانمها در گستره ی طنز او نفرت دارند
[ترجمه گوگل]برخی خانمها در گستره ی طنز او نفرت دارند
4. The broadness and the comprehensiveness of Agricultural Engineering are determined by the nature of Agriculture.
[ترجمه ترگمان]The و جامعیت مهندسی کشاورزی با ماهیت کشاورزی تعیین می شوند
[ترجمه گوگل]گستردگی و جامع بودن مهندسی کشاورزی به واسطه ماهیت کشاورزی تعیین می شود
[ترجمه گوگل]گستردگی و جامع بودن مهندسی کشاورزی به واسطه ماهیت کشاورزی تعیین می شود
5. Middle age is when broadness of mind and narrowness of waist change places.
[ترجمه ترگمان]عصر میانه زمانی است که broadness ذهن و محدودیت اندازه کمر را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]سنین میانسالی زمانی است که گستردگی ذهن و محدودیت تغییرات کمر در مکانهای مختلف وجود دارد
[ترجمه گوگل]سنین میانسالی زمانی است که گستردگی ذهن و محدودیت تغییرات کمر در مکانهای مختلف وجود دارد
6. His broadness of mind appeals to the people around him.
[ترجمه ترگمان]ذهن آشفته او برای اطرافیان او جالب است
[ترجمه گوگل]گستردگی او از ذهن به مردم اطراف او تجاوز می کند
[ترجمه گوگل]گستردگی او از ذهن به مردم اطراف او تجاوز می کند
7. The tender broadness that the sun that changes new clothes also changes is elegant, lovely.
[ترجمه ترگمان]نرم broadness که خورشید که لباس های جدید را تغییر می دهد، ظریف و دوست داشتنی است
[ترجمه گوگل]گستره ی منصفانه ی اینکه خورشید که لباس های جدید را تغییر می دهد نیز تغییر می کند، ظریف و دوست داشتنی است
[ترجمه گوگل]گستره ی منصفانه ی اینکه خورشید که لباس های جدید را تغییر می دهد نیز تغییر می کند، ظریف و دوست داشتنی است
8. Currently World Wide Web is developing rapidly in broadness and depth.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، وب گسترده جهانی در حال توسعه سریع در broadness و عمق است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شبکه جهانی وب به سرعت در حال گسترش در عمق و توسعه است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شبکه جهانی وب به سرعت در حال گسترش در عمق و توسعه است
9. She could feel the roughness of his denims against her slim thighs, feel the broadness of his chest against her own.
[ترجمه ترگمان]او می توانست خشونت خود را بر روی پاهای لاغرش احساس کند و سینه خود را در سینه خود احساس کند
[ترجمه گوگل]او می تواند زگیل تناسلی خود را در برابر ران های باریک او احساس کند، وسعت سینه اش را در برابر خود احساس می کند
[ترجمه گوگل]او می تواند زگیل تناسلی خود را در برابر ران های باریک او احساس کند، وسعت سینه اش را در برابر خود احساس می کند
10. Feverishly, Folly clutched at him, her arms twining around the broadness of his back; her fingers raking his flesh.
[ترجمه ترگمان]Feverishly، حماقت به او چنگ زد، بازوانش را به دور کمرش حلقه کرد و انگشتانش روی پوستش جمع شد
[ترجمه گوگل]او به طرز شگفت انگیزی، به شدت به او چسبیده بود، دستانش را در اطراف گستاخی پشتش پیچید انگشتان دستش را خم کرده
[ترجمه گوگل]او به طرز شگفت انگیزی، به شدت به او چسبیده بود، دستانش را در اطراف گستاخی پشتش پیچید انگشتان دستش را خم کرده
11. Flavour of the past touches my soul, because that represents the broadness and steadiness of history.
[ترجمه ترگمان]Flavour گذشته جان مرا لمس می کند، زیرا این نشان دهنده ثبات و ثبات تاریخ است
[ترجمه گوگل]عطر و طعم گذشته نفس من را لمس می کند، زیرا این نشان دهنده گستردگی و پایداری تاریخ است
[ترجمه گوگل]عطر و طعم گذشته نفس من را لمس می کند، زیرا این نشان دهنده گستردگی و پایداری تاریخ است
12. It is a key item in business tax mobilization for it leaves much to be mobilized due to its broadness of tax fund and great elasticity of tax burden.
[ترجمه ترگمان]این یک مورد کلیدی در بسیج مالیات کسب وکار برای آن است که باید به دلیل to بودن صندوق مالیات و کشش زیاد بار مالیاتی، بسیج شوند
[ترجمه گوگل]این یک عنصر کلیدی در بسیج مالیات بر کسب و کار است زیرا به علت گستردگی صندوق مالیات و انعطاف پذیری بالای بار مالیاتی بسیج می شود
[ترجمه گوگل]این یک عنصر کلیدی در بسیج مالیات بر کسب و کار است زیرا به علت گستردگی صندوق مالیات و انعطاف پذیری بالای بار مالیاتی بسیج می شود
13. But the visible angle has achieved horizontal, the vertical pair 170, suitable broadness.
[ترجمه ترگمان]اما زاویه دید به صورت افقی، جفت عمودی ۱۷۰ و broadness مناسب به دست آمده است
[ترجمه گوگل]اما زاویه قابل مشاهده به سمت افقی، جفت عمودی 170، پهنای مناسب می رسد
[ترجمه گوگل]اما زاویه قابل مشاهده به سمت افقی، جفت عمودی 170، پهنای مناسب می رسد
14. With wide after grasping a neck (horizontal bar) the exercise of pull-up will develop flesh back broadness .
[ترجمه ترگمان]با پهن کردن گردن (میله افقی)تمرین کشش - بالا کشیدن پوست را به عقب می کشد
[ترجمه گوگل]پس از در آغوش گرفتن گردن (نوار افقی)، با استفاده از پاشنه پا، سطح پاشنه پا افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]پس از در آغوش گرفتن گردن (نوار افقی)، با استفاده از پاشنه پا، سطح پاشنه پا افزایش می یابد
کلمات دیگر: