(فرانسه) آن طور که باید و شاید، مناسب، سزاوار، چنانکه باید وشاید، باتربیت
comme il faut
(فرانسه) آن طور که باید و شاید، مناسب، سزاوار، چنانکه باید وشاید، باتربیت
انگلیسی به فارسی
چنانکه باید و شاید
انگلیسی به انگلیسی
صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: (French) according to convention; as it should be; properly.
• مشابه: decent
• مشابه: decent
- He manages his affairs comme il faut.
[ترجمه ترگمان] باید کاری را که باید انجام دهد، انجام دهد
[ترجمه گوگل] او امور خود را مدیریت comme il faut
[ترجمه گوگل] او امور خود را مدیریت comme il faut
• proper; properly; as it should be (french)
جملات نمونه
1. Trust me - it's not comme il faut to wear a pink tie to a funeral.
[ترجمه ترگمان]به من اعتماد کن - مثل این نیست که باید یک کراوات صورتی به یک مراسم ختم بپوشی
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس من - این comme il faut پوشیدن کراوات صورتی به مراسم تشییع جنازه نیست
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس من - این comme il faut پوشیدن کراوات صورتی به مراسم تشییع جنازه نیست
2. It is not comme il faut for a gentleman to be constantly asking for money.
[ترجمه ترگمان]درست مثل این نیست که یک آقا دائما از او پول بخواهد
[ترجمه گوگل]این برای منسجم نیست که به طور مداوم از پول درخواست کند، comme il faut نیست
[ترجمه گوگل]این برای منسجم نیست که به طور مداوم از پول درخواست کند، comme il faut نیست
3. Everything must be done comme il faut, an expression that applies equally to getting married and getting drunk, stuffing a duck and filling in a form, addressing an envelope and addressing a teacher.
[ترجمه ترگمان]باید کاری کرد که باید درست باشد، یک حالت که به طور مساوی ازدواج کند و مست شود، یک اردک را پر کند و یک شکل را پر کند، یک پاکت را خطاب کند و به معلم خطاب کند
[ترجمه گوگل]همه چیز باید انجام شود comme il faut، یک عبارت است که به طور مساوی به ازدواج و مست شدن، پر کردن اردک و پر کردن فرم، پرداختن به پاکت نامه و پرداختن به یک معلم، به همان اندازه اعمال می شود
[ترجمه گوگل]همه چیز باید انجام شود comme il faut، یک عبارت است که به طور مساوی به ازدواج و مست شدن، پر کردن اردک و پر کردن فرم، پرداختن به پاکت نامه و پرداختن به یک معلم، به همان اندازه اعمال می شود
4. She was very quiet and very comme il faut.
[ترجمه ترگمان]خیلی ساکت و ساکت بود
[ترجمه گوگل]او بسیار آرام و بسیار comme il faut بود
[ترجمه گوگل]او بسیار آرام و بسیار comme il faut بود
5. Otherwise, this chapter analysis the rational limit of the road traffic security attention obligation, expatiate the comme il faut value choice of humanity, when facing the allowable danger.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، این فصل محدودیت های منطقی وظایف مورد توجه امنیت ترافیک جاده ای را تحلیل می کند، در حالیکه مواجهه با خطر مجاز را الزامی می کند
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، در این فصل، محدودیت عقلانی تعهد توجه امنیتی ترافیکی را تحلیل می کند، زمانی که با خطر قابل قبول مواجه می شود، انتخاب گزینه های بشری را به عهده می گیرد
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، در این فصل، محدودیت عقلانی تعهد توجه امنیتی ترافیکی را تحلیل می کند، زمانی که با خطر قابل قبول مواجه می شود، انتخاب گزینه های بشری را به عهده می گیرد
کلمات دیگر: