ناراحت، ناشاد، دلتنگ
comfortless
ناراحت، ناشاد، دلتنگ
انگلیسی به فارسی
آسانسور
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of comfort.
• without comfort or consolation
جملات نمونه
1. They are pegging out in a very comfortless spot.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود آن ها را خیلی ناراحت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در یک نقطه بسیار راحت قرار دارند
[ترجمه گوگل]آنها در یک نقطه بسیار راحت قرار دارند
2. He escape from a disorderly, comfortless home into a wealthy, respectable one.
[ترجمه ترگمان]او از یک خانه آشفته و ناراحت به خانه ثروتمند و محترمی فرار کرد
[ترجمه گوگل]او از یک خانه بی نظیر و بدون آسایش فرار می کند تا یک ثروتمند و محترم
[ترجمه گوگل]او از یک خانه بی نظیر و بدون آسایش فرار می کند تا یک ثروتمند و محترم
3. They brought comfortless news to all of us.
[ترجمه ترگمان]آن ها خبره ای بدی برای همه ما آورده بودند
[ترجمه گوگل]آنها همه چیز را برای همه ما به ارمغان آوردند
[ترجمه گوگل]آنها همه چیز را برای همه ما به ارمغان آوردند
4. You will escape from a disorderly, comfortless home into a wealthy, respectable one.
[ترجمه ترگمان]تو از یک خانه آشفته و آشفته، به یک خانه ثروتمند و آبرومند فرار خواهی کرد
[ترجمه گوگل]شما از یک خانه بی نظیر و بدون آسایش به یک ثروتمند و قابل احترام فرار خواهید کرد
[ترجمه گوگل]شما از یک خانه بی نظیر و بدون آسایش به یک ثروتمند و قابل احترام فرار خواهید کرد
5. Oh, how dark and comfortless it was in the dreary world!
[ترجمه ترگمان]اوه، چه قدر تاریک و ناراحت بود!
[ترجمه گوگل]اوه، چقدر تاریک و راحت بود در دنیای درهم و برهنه!
[ترجمه گوگل]اوه، چقدر تاریک و راحت بود در دنیای درهم و برهنه!
6. She sat on a chaiselongue, elegant lines and the comfortless gentility of horsehair beneath an antique sateen.
[ترجمه ترگمان]روی یک بیت chaiselongue نشسته بود، خطوط ظریف و the از موی اسب، که در زیر پیراهنی شطرنجی پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]او روی یک چای زنی، خطوط ظریف و آرام آرام آرام آرام در زیر ساتین عتیقه نشسته بود
[ترجمه گوگل]او روی یک چای زنی، خطوط ظریف و آرام آرام آرام آرام در زیر ساتین عتیقه نشسته بود
7. Maomao, the advent of you brought too much comfortless and happiness to me!
[ترجمه ترگمان]Maomao، ورود تو برای من خیلی ناراحت و ناراحت است!
[ترجمه گوگل]مائوما، ظهور شما راحت و خوشبختی را برای من به ارمغان آورده است!
[ترجمه گوگل]مائوما، ظهور شما راحت و خوشبختی را برای من به ارمغان آورده است!
8. Rain began to pour down from a black and comfortless sky.
[ترجمه ترگمان]باران از آسمان تیره و دلگیر سرازیر شد
[ترجمه گوگل]باران شروع به ریختن از یک آسمان سیاه و راحت کرد
[ترجمه گوگل]باران شروع به ریختن از یک آسمان سیاه و راحت کرد
9. When I see other people is at a loose end, I feel comfortless.
[ترجمه ترگمان]وقتی می بینم بقیه افراد در یک سمت آزاد قرار دارند، احساس اضطراب می کنم
[ترجمه گوگل]زمانی که دیگران را می بینم در انتهای آزاد هستند، احساس راحتی می کنم
[ترجمه گوگل]زمانی که دیگران را می بینم در انتهای آزاد هستند، احساس راحتی می کنم
10. He shows the human situation, however glassy its superficial look, to be comfortless.
[ترجمه ترگمان]با این حال، موقعیت انسان را، با این حال، ظاهر سطحی، نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او موقعیت انسانی را نشان می دهد، اما ظاهری ظریف آن، به راحتی می ماند
[ترجمه گوگل]او موقعیت انسانی را نشان می دهد، اما ظاهری ظریف آن، به راحتی می ماند
11. Then, in 189 a telegraph cable connecting Britain to Cape Town came ashore amid the jagged rocks of Comfortless Cove.
[ترجمه ترگمان]سپس، در سال ۱۸۹ یک کابل تلگراف که بریتانیا را به کیپ تا ون متصل می کرد در میان صخره های دندانه دار خلیج comfortless به ساحل رسید
[ترجمه گوگل]سپس، در سال 189، یک کابل تلگراف اتصال انگلیس به کیپ تاون را در میان سنگ های ناهموار از کوچه Comfortless به زمین نشاند
[ترجمه گوگل]سپس، در سال 189، یک کابل تلگراف اتصال انگلیس به کیپ تاون را در میان سنگ های ناهموار از کوچه Comfortless به زمین نشاند
12. She was lying in a bed in a poor little room, bare and comfortless.
[ترجمه ترگمان]در اتاقی کوچک و دلگیر دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]او در یک اتاق کوچک فقیر، لخت و راحت، در یک تخت دروغ می گوید
[ترجمه گوگل]او در یک اتاق کوچک فقیر، لخت و راحت، در یک تخت دروغ می گوید
کلمات دیگر: