• process of commercializing, act of making commercial (also commercialization)
commercialisation
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Commercialisation has given many sports a higher profile.
[ترجمه ترگمان]Commercialisation بسیاری از ورزش ها را به پروفایل بالاتری تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]تجاری سازی بسیاری از ورزش ها را به یک مشخصات بالاتر داده است
[ترجمه گوگل]تجاری سازی بسیاری از ورزش ها را به یک مشخصات بالاتر داده است
2. The public sector, after years of commercialisation, is not coping well.
[ترجمه ترگمان]بخش دولتی، پس از سال ها تجاری سازی، خوب مقابله نمی کند
[ترجمه گوگل]بخش عمومی، پس از سالهای تجاری، به خوبی در حال نابود کردن نیست
[ترجمه گوگل]بخش عمومی، پس از سالهای تجاری، به خوبی در حال نابود کردن نیست
3. Further away in commercialisation terms, work on lentils at Reading University suggests that following wheat crops would have lower N requirements.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در شرایط تجاری سازی، کار بر روی عدس در دانشگاه مطالعه نشان می دهد که پس از این که محصولات گندم مورد نیاز هستند، محصولات گندم کمتری خواهند داشت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این در شرایط تجاری، کار بر روی عدس در دانشگاه Reading نشان می دهد که محصولات گندم زیر دارای الزامات پایین تر N هستند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این در شرایط تجاری، کار بر روی عدس در دانشگاه Reading نشان می دهد که محصولات گندم زیر دارای الزامات پایین تر N هستند
4. But this isn't just another crass commercialisation of a fictional character.
[ترجمه ترگمان]اما این تنها یک مثال ساده از یک شخصیت خیالی نیست
[ترجمه گوگل]اما این فقط یکی دیگر از تجارب عظیمی از شخصیت داستانی نیست
[ترجمه گوگل]اما این فقط یکی دیگر از تجارب عظیمی از شخصیت داستانی نیست
5. These are aimed at achieving early commercialisation of fuel cells and significantly increasing demand for platinum.
[ترجمه ترگمان]این ها با هدف دستیابی به commercialisation اولیه سلول های سوختی و افزایش قابل توجه تقاضا برای پلاتین در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]این هدف در دستیابی به تجاری سازی اولیه سلول های سوختی و افزایش قابل توجه تقاضا برای پلاتین است
[ترجمه گوگل]این هدف در دستیابی به تجاری سازی اولیه سلول های سوختی و افزایش قابل توجه تقاضا برای پلاتین است
6. Commercialisation is changing microfinance — and stirring debate.
[ترجمه ترگمان]Commercialisation در حال تغییر در امور مالی خرد و هم زدن است
[ترجمه گوگل]تجارتی در حال تغییر قرضه های کوچک و بحث و جدل است
[ترجمه گوگل]تجارتی در حال تغییر قرضه های کوچک و بحث و جدل است
7. The commercialisation and dumbing downof football is our fault - for being so greedy.
[ترجمه ترگمان]The و dumbing downof فوتبال ما گناه ماست - چون این خیلی حریص بودن است
[ترجمه گوگل]بازاریابی و رقابت در فوتبال ما گناه ماست - برای اینکه خیلی حریص باشیم
[ترجمه گوگل]بازاریابی و رقابت در فوتبال ما گناه ماست - برای اینکه خیلی حریص باشیم
8. It has also pioneered the commercialisation of the subversive.
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین پیشگام تجاری سازی این خرابکاری بوده است
[ترجمه گوگل]این همچنین پیشگام تجاری سازی ویرانگر است
[ترجمه گوگل]این همچنین پیشگام تجاری سازی ویرانگر است
9. He adds that the commercialisation of genetically modified ( GM ) crops requires this law.
[ترجمه ترگمان]او اضافه می کند که تجاری سازی محصولات اصلاح شده ژنتیکی (GM)به این قانون نیاز دارد
[ترجمه گوگل]او اضافه می کند که تجاری سازی محصولات اصلاح شده ژنتیکی (GM) نیازمند این قانون است
[ترجمه گوگل]او اضافه می کند که تجاری سازی محصولات اصلاح شده ژنتیکی (GM) نیازمند این قانون است
10. Conceptual art was another attempt by artists to avoid the strait-jacket of commercialisation and the conformity of gallery art.
[ترجمه ترگمان]هنر مفهومی یک تلاش دیگر از سوی هنرمندان برای اجتناب از نیم تنه تنگ تجاری سازی و مطابقت با هنر گالری بود
[ترجمه گوگل]هنر مفهومی یک تلاش دیگر هنرمندان برای جلوگیری از تنگناهایی از تجاری سازی و انطباق هنر گالری بود
[ترجمه گوگل]هنر مفهومی یک تلاش دیگر هنرمندان برای جلوگیری از تنگناهایی از تجاری سازی و انطباق هنر گالری بود
11. Important projects include the development of advanced mechanical ventilation and heat recovery systems, right through from conception to full commercialisation.
[ترجمه ترگمان]پروژه های مهم عبارتند از توسعه سیستم های تهویه مکانیکی پیشرفته و سیستم های بازیابی حرارت، درست از طریق تصور به تجاری سازی کامل
[ترجمه گوگل]پروژه های مهم شامل توسعه سیستم های تهویه مکانیکی پیشرفته و سیستم های بازیابی گرما، از طریق مفهوم سازی تا بازاریابی کامل است
[ترجمه گوگل]پروژه های مهم شامل توسعه سیستم های تهویه مکانیکی پیشرفته و سیستم های بازیابی گرما، از طریق مفهوم سازی تا بازاریابی کامل است
12. He posits that some of the changing trends in baseball violence are due to the increased commercialisation of the sport.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که برخی از گرایش های در حال تغییر در خشونت های بیسبال به دلیل افزایش سالانه این ورزش است
[ترجمه گوگل]او معتقد است که برخی از روند تغییر در خشونت بیس بال به علت افزایش تجاری شدن این ورزش است
[ترجمه گوگل]او معتقد است که برخی از روند تغییر در خشونت بیس بال به علت افزایش تجاری شدن این ورزش است
13. This will strengthen our scientific and technological base, and will facilitate the commercialisation of medicinal products.
[ترجمه ترگمان]این کار پایه علمی و تکنولوژیکی ما را تقویت خواهد کرد و تجاری سازی محصولات دارویی را تسهیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این پایگاه علمی و فن آوری ما را تقویت خواهد کرد و تجاری سازی محصولات دارویی را تسهیل می کند
[ترجمه گوگل]این پایگاه علمی و فن آوری ما را تقویت خواهد کرد و تجاری سازی محصولات دارویی را تسهیل می کند
14. Work with a multidisciplinary team to successfully transfer protocols to potential commercialisation.
[ترجمه ترگمان]با یک تیم چند رشته ای کار کنید تا پروتکل ها را به طور موفقیت آمیز به تجاری سازی بالقوه انتقال دهید
[ترجمه گوگل]با یک تیم چند رشته ای کار کنید تا پروتکل ها را به طور موفقیت آمیز برای تجاری سازی بالقوه انتقال دهید
[ترجمه گوگل]با یک تیم چند رشته ای کار کنید تا پروتکل ها را به طور موفقیت آمیز برای تجاری سازی بالقوه انتقال دهید
پیشنهاد کاربران
تجاری سازی
کلمات دیگر: