کلمه جو
صفحه اصلی

brittany


(بخشی از شمال غربی فرانسه که دماغه ی بزرگی در جنوب دریای مانش را تشکیل می دهد) ناحیه ی بریتانی

انگلیسی به فارسی

(بخشی از شمال غربی فرانسه که دماغه‌ی بزرگی در جنوب دریای مانش را تشکیل می‌دهد) ناحیه‌ی بریتانی


بریتانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the westernmost, coastal region of France, formerly a province.

• region in northwestern france; female first name

جملات نمونه

1. Brittany is a favoured holiday destination for families.
[ترجمه ترگمان]برتانی یک مقصد تعطیلاتی محبوب برای خانواده ها است
[ترجمه گوگل]بریتنی یک مقصد تعطیلات مورد علاقه برای خانواده است

2. The ship is currently aground off the Brittany coast.
[ترجمه ترگمان]کشتی در حال حاضر در ساحل Brittany به گل نشسته است
[ترجمه گوگل]کشتی هم اکنون در کنار ساحل بریتانی قرار دارد

3. Brittany, the blond cheerleader, has a vacant stare and huge eyelashes.
[ترجمه ترگمان]بریتنی، تشویق کننده مو بور، نگاه خیره و مژه های خیلی بزرگی دارد
[ترجمه گوگل]Brittany، cheerleader بور، خیره خالی و مژه های بزرگ است

4. There is a rare Brittany breed which is very similar to the Guernsey and possibly formed the ancestral stock.
[ترجمه ترگمان]یک گونه بریتانی rare وجود دارد که شبیه به گرنسی است و احتمالا سهام اجدادی را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]یک نژاد Bretany نادر است که بسیار مشابه با گورنسی است و احتمالا سهام اجداد تشکیل شده است

5. Brittany was our first choice as a name for the baby.
[ترجمه ترگمان]برتانی اولین انتخاب ما به عنوان یک نام برای بچه بود
[ترجمه گوگل]بریتنی اولین انتخاب ما به عنوان نام برای کودک بود

6. Brittany can come along too, if she wants.
[ترجمه ترگمان]بریتنی هم اگر بخواهد می تواند همراه ما بیاید
[ترجمه گوگل]بریتنی می تواند در کنار هم قرار بگیرد، اگر بخواهد

7. Brittany Ferries also has a daily crossing from Portsmouth to St Malo: crossing time about nine hours.
[ترجمه ترگمان]بریتانی Ferries همچنین یک تقاطع روزانه از پورتزماوت تا سنت Malo دارد: گذر از ساعت در حدود نه ساعت
[ترجمه گوگل]کشتی بریتنی همچنین دارای گذر روزانه از پورتسموث به زمان عبور از خیابان ملو حدود نه ساعت است

8. Even Brittany, for all Peter de Mauclerc's homage to our lord the King.
[ترجمه ترگمان]حتی بریتنی هم برای همه احترام پیتر de پادشاه ما است
[ترجمه گوگل]حتی بریتنی، برای همه پیتر د Mauclerc ادای احترام به پروردگار ما پادشاه

9. Geoffrey of Brittany had no illusions about the significance of this agreement.
[ترجمه ترگمان]جفری of در مورد اهمیت این توافق نامه هیچ پندار خامی نداشت
[ترجمه گوگل]جفری بریتانی هیچ توهمی در مورد اهمیت این توافق نداشت

10. Here, in modern Normandy and Brittany, Roman remains were scanty and a new Romanesque style evolved.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، در نورماندی و برتانی، بقایای رومیان بسیار اندک هستند و سبک رومی جدیدی تکامل یافته است
[ترجمه گوگل]در اینجا، در نرماندی مدرن و بریتانی، رومی ها باقی مانده اند کم و سبک جدید رومنیک تکامل یافته است

11. De Macon's ship went to Brittany and back, the voyage helped by fair winds and calm seas.
[ترجمه ترگمان]کشتی ما کون به برتانی رفت و بازگشت، سفر با باده ای منصفانه و دریاهای آرام کمک کرد
[ترجمه گوگل]کشتی De Macon به Bretany رفت و برگشت، سفر با کمک باد عادلانه و دریاهای آرام

12. He just went off and settled down in Brittany and began to paint.
[ترجمه ترگمان]او همین الان رفت و در بری تانی مستقر شد و شروع به نقاشی کرد
[ترجمه گوگل]او فقط رفت و در برتانی سکونت کرد و شروع به رنگ کرد

13. Ashley changed her brother's diaper, then ate with Brittany and 2 - year - old Stevie.
[ترجمه ترگمان]اشلی پوشک برادرش رو عوض کرد، بعدش با بریتنی و ۲ ساله غذا خورد
[ترجمه گوگل]اشلی پوشک برادرش را تغییر داد و سپس با بریتانی و استوی 2 ساله خورد

14. I need you to give Stevie and Brittany their baths and put them to bed.
[ترجمه ترگمان]ازت میخوام که به \"استیوی\" و \"بریتنی\" بدی و put به تخت
[ترجمه گوگل]من به شما نیاز دارم که Stevie و Bretany را حمام بخورم و آنها را به رختخواب بگذارم

15. In response, Charles VI sent a punitive expedition to Brittany, raping and killing the populace.
[ترجمه ترگمان]شارل ششم در پاسخ به حملات تنبیهی به برتانی فرستاد و به کشتار و کشتار مردم پرداخت
[ترجمه گوگل]در پاسخ، چارلز VI فرستادن مجازات به بریتنی، تجاوز و کشتار مردم را فرستاد


کلمات دیگر: