سازمان جهانی احزاب کمونیست به سرپرستی شوروی سابق (در سال های 1919-43)
comintern
سازمان جهانی احزاب کمونیست به سرپرستی شوروی سابق (در سال های 1919-43)
انگلیسی به فارسی
سازمان جهانی احزاب کمونیست به سرپرستی شوروی سابق (در سالهای 1919-43)
comintern
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: see Third International.
• third international (international organization founded in moscow to unite communist groups from all over the world, 1919-43)
جملات نمونه
1. The Comintern Congress was trying to reconcile its revolutionary past with the necessity of gaining support from constitutional parties.
[ترجمه ترگمان]کنگره Comintern سعی داشت گذشته انقلابی خود را با ضرورت کسب حمایت از احزاب مشروطه تطبیق دهد
[ترجمه گوگل]کنگره کمینترن تلاش کرد تا گذشته انقلابی خود را با نیاز به حمایت از احزاب مشروطه هماهنگ کند
[ترجمه گوگل]کنگره کمینترن تلاش کرد تا گذشته انقلابی خود را با نیاز به حمایت از احزاب مشروطه هماهنگ کند
2. On practically every issue the Comintern found itself in the role of an infallible body which had adopted a manifestly fallible policy.
[ترجمه ترگمان]عملا در هر موضوعی، Comintern خود را در نقش یک نهاد infallible یافته بود که سیاست جایزالخطا را پذیرفته بود
[ترجمه گوگل]تقریبا در هر مسئله، کمینترن خود را در نقش یک بدن نامشروع که یک سیاست ظاهرا ناموفق را پذیرفته بود، یافت
[ترجمه گوگل]تقریبا در هر مسئله، کمینترن خود را در نقش یک بدن نامشروع که یک سیاست ظاهرا ناموفق را پذیرفته بود، یافت
3. In the intervening period the decision of the Comintern Congress had become public.
[ترجمه ترگمان]در این زمان، تصمیم کنگره Comintern عمومی شده بود
[ترجمه گوگل]در دوره مداخله، تصمیم کنگره کمینترن عمومی شد
[ترجمه گوگل]در دوره مداخله، تصمیم کنگره کمینترن عمومی شد
4. Thus political links were largely confined to the Comintern network which, not withstanding this fact, was initially extremely weak.
[ترجمه ترگمان]بنابراین لینک های سیاسی تا حد زیادی محدود به شبکه Comintern بودند که در مقابل این واقعیت ایستادگی نشان نمی داد، در ابتدا بسیار ضعیف بود
[ترجمه گوگل]بنابراین پیوندهای سیاسی تا حد زیادی محدود به شبکه کمینترن بود، که با وجود این واقعیت، در ابتدا بسیار ضعیف بود
[ترجمه گوگل]بنابراین پیوندهای سیاسی تا حد زیادی محدود به شبکه کمینترن بود، که با وجود این واقعیت، در ابتدا بسیار ضعیف بود
5. The Comintern expressed righteous indignation at such an attack, although eighteen months later it tacitly accepted all these points.
[ترجمه ترگمان]The در چنین حمله ای خشم خود را ابراز داشتند، هر چند که هجده ماه بعد به طور ضمنی همه این نکات را پذیرفته بود
[ترجمه گوگل]کمینترن چنین اعتراضی را خشمگین کرد، هرچند هجده ماه بعد به طور ضمنی تمام این نکات را پذیرفت
[ترجمه گوگل]کمینترن چنین اعتراضی را خشمگین کرد، هرچند هجده ماه بعد به طور ضمنی تمام این نکات را پذیرفت
6. Old strive corrects the Right deviation error of Comintern.
[ترجمه ترگمان]تلاش قدیمی خطای انحراف درست of را تصحیح می کند
[ترجمه گوگل]تلاش های قدیمی خطای انحراف راست کمینترن را تصحیح می کند
[ترجمه گوگل]تلاش های قدیمی خطای انحراف راست کمینترن را تصحیح می کند
7. Under the pressure of Kuomintang and the Comintern, Chen published articles with the inclination of The Second Revolutionism.
[ترجمه ترگمان]با فشار of و the، چن مقالاتی را با تمایل of دوم منتشر کرد
[ترجمه گوگل]چن در زیر فشارهای کوماندننگ و کمینترن مقاله هایی با تمایل انقلاب دوم منتشر کرد
[ترجمه گوگل]چن در زیر فشارهای کوماندننگ و کمینترن مقاله هایی با تمایل انقلاب دوم منتشر کرد
8. He changes Marxism - Leninism absolutely, indicate Comintern and Russia experience is hallowed.
[ترجمه ترگمان]او مارکسیسم و Leninism را کاملا تغییر می دهد، نشان می دهد که تجربه Comintern و روسیه مقدس است
[ترجمه گوگل]او مارکسیسم را تغییر داد - لنینیزم کاملا، نشان می دهد کمینترن و تجربه روسیه تقدس است
[ترجمه گوگل]او مارکسیسم را تغییر داد - لنینیزم کاملا، نشان می دهد کمینترن و تجربه روسیه تقدس است
9. Review whole process, the action since Comintern place, have having negative, losing interweave.
[ترجمه ترگمان]کل فرآیند را بررسی کنید، عمل از زمان Comintern رخ می دهد، منفی است و interweave را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]بررسی کل فرایند، عمل از زمان کمینترن، داشتن منفی، از دست دادن بیننده
[ترجمه گوگل]بررسی کل فرایند، عمل از زمان کمینترن، داشتن منفی، از دست دادن بیننده
10. The Comintern propagands had inveighed against the Nazi menace for years.
[ترجمه ترگمان]The propagands سالهاست که این تهدید نازی ها را مورد نکوهش قرار داده بودند
[ترجمه گوگل]کمینترن در طول سالها علیه تهدید ناسیونال سوسیالیخته بود
[ترجمه گوگل]کمینترن در طول سالها علیه تهدید ناسیونال سوسیالیخته بود
11. The guidance of Comintern drove the historical course of Chinese revolution.
[ترجمه ترگمان]هدایت of مسیر تاریخی انقلاب چین را هدایت کرد
[ترجمه گوگل]راهنمایی کمینترن دوره تاریخی انقلاب چینی را به راه انداخت
[ترجمه گوگل]راهنمایی کمینترن دوره تاریخی انقلاب چینی را به راه انداخت
12. In addition, the support of comintern is also an indispensable external reason.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، حمایت از comintern نیز یک دلیل خارجی ضروری است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حمایت از comintern همچنین یک دلیل بیرونی خارجی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حمایت از comintern همچنین یک دلیل بیرونی خارجی است
13. After Comintern holds water, established connection with Chinese revolutionary not only, and returned a help to prepare to construct Chinese Communist.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که Comintern آب برقرار کرد، ارتباط برقرار کرد و با انقلابی چینی ارتباط برقرار کرد و کمک کرد تا برای ساختن یک کمونیست چینی آماده شود
[ترجمه گوگل]پس از کمینترن آب نگهداری می شود، نه تنها ارتباطی با انقلاب چینی برقرار کرد و کمک به آماده ساختن کمونیست چین شد
[ترجمه گوگل]پس از کمینترن آب نگهداری می شود، نه تنها ارتباطی با انقلاب چینی برقرار کرد و کمک به آماده ساختن کمونیست چین شد
14. The role of the peasantry in the revolution or its relationship with the industrial proletariat was never satisfactorily defined by the Comintern.
[ترجمه ترگمان]نقش کشاورزان در انقلاب یا رابطه آن با پرولتاریا، هرگز به طور رضایت بخشی توسط the تعریف نشده است
[ترجمه گوگل]نقش دهقانان در انقلاب و یا ارتباط آن با پرولتاریای صنعتی هرگز توسط کمینترن هیچ رضایتبخش نبود
[ترجمه گوگل]نقش دهقانان در انقلاب و یا ارتباط آن با پرولتاریای صنعتی هرگز توسط کمینترن هیچ رضایتبخش نبود
کلمات دیگر: