(در جامه) جای آستین، چاکی که دست از آن بیرون می آید (در لباس های بی آستین)، حلقه ی آستین، جای استین، زیربغل
armhole
(در جامه) جای آستین، چاکی که دست از آن بیرون می آید (در لباس های بی آستین)، حلقه ی آستین، جای استین، زیربغل
انگلیسی به فارسی
جای آستین ، زیر بغل
بازو
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an opening in a garment meant for the arm to pass through, as into a sleeve.
• opening in a garment for the arm
an armhole is an opening in an item of clothing such as a shirt or coat, through which you put your arm and where the sleeve is attached if there is one.
an armhole is an opening in an item of clothing such as a shirt or coat, through which you put your arm and where the sleeve is attached if there is one.
جملات نمونه
1. It is therefore possible to measure around an armhole curve and compare the measurement with that of the sleeve head.
[ترجمه ترگمان]بنابراین می توان اطراف منحنی armhole را اندازه گیری کرد و اندازه گیری را با سر آستین مقایسه کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است در اطراف یک منحنی آچار اندازه گیری شود و اندازه گیری را با همان سطح آستین مقایسه کنید
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است در اطراف یک منحنی آچار اندازه گیری شود و اندازه گیری را با همان سطح آستین مقایسه کنید
2. Stitch sleeves to armhole edges of fronts and back.
[ترجمه ترگمان]آستین ها را بالا می زند و به لبه های جلویی پا و پشت سر باز می کند
[ترجمه گوگل]آستین های دوزی را به لبه های جلو و عقب بازو
[ترجمه گوگل]آستین های دوزی را به لبه های جلو و عقب بازو
3. If you increase this armhole length, increase the width of the sleeve head too.
[ترجمه ترگمان]اگر این طول armhole را افزایش دهید، عرض سر آستین نیز افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]اگر این طول بازو را افزایش دهید، عرض سر آستین را نیز افزایش دهید
[ترجمه گوگل]اگر این طول بازو را افزایش دهید، عرض سر آستین را نیز افزایش دهید
4. Instead of regular shaping at the armhole edge, the decreased stitches seem to be bolder and less frequent.
[ترجمه ترگمان]به جای شکل دادن منظم در لبه armhole، به نظر می رسد که بخیه کاهش می یابد و کم تر اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]به جای شکل دادن به طور منظم در لبه بازو، باند کاهش یافته به نظر می رسد جسورتر و مکرر است
[ترجمه گوگل]به جای شکل دادن به طور منظم در لبه بازو، باند کاهش یافته به نظر می رسد جسورتر و مکرر است
5. Armhole depth sleeve cap height and width as well as sleeve cap curve arc the important factors in defining modern sleeve shapes.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع و عرض و عرض و همچنین منحنی لبه آستین عوامل مهم در تعریف اشکال آستین مدرن هستند
[ترجمه گوگل]طول عمق آستین عمودی و عرض و همچنین منحنی کلاه آستین قوس فاکتور مهم در تعریف اشکال مدرن آستین
[ترجمه گوگل]طول عمق آستین عمودی و عرض و همچنین منحنی کلاه آستین قوس فاکتور مهم در تعریف اشکال مدرن آستین
6. Inspect front right armhole seam appearance needle holes and seam stretch properties. Inspect right shoulder seam.
[ترجمه ترگمان]بازرسی درست قبل از ترک محل سوزن سوزن و ویژگی های کشش درز را بررسی کنید قسمت راست درز سمت راست را بازرسی کنید
[ترجمه گوگل]بررسی سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ راست و خواص کشش درز شانه راست را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]بررسی سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ راست و خواص کشش درز شانه راست را بررسی کنید
7. Armhole ruler. Used for lapel, elbow, skirt, slack, trouser, or anywhere a special contour is needed.
[ترجمه ترگمان]ruler armhole برای برگردان، آرنج، دامنی، شل و یا هر جای خاص لازم است
[ترجمه گوگل]حاکم بازو مورد استفاده برای لات، آرنج، دامن، شل، شلوار، و یا هر جایی یک کانتور خاص مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]حاکم بازو مورد استفاده برای لات، آرنج، دامن، شل، شلوار، و یا هر جایی یک کانتور خاص مورد نیاز است
8. Front and back sleeve seams place along armhole seam, 8?
[ترجمه ترگمان]رگه های آستین عقب و عقب در امتداد درز armhole ۸؟
[ترجمه گوگل]درپوش و آستین آستین محل درزگیر، 8؟
[ترجمه گوگل]درپوش و آستین آستین محل درزگیر، 8؟
9. Aesthetics and functionality of cap height and armhole must be calculated and the technical compatibility between the two cannot be neglected either.
[ترجمه ترگمان]Aesthetics و عملکرد ارتفاع کلاهک و armhole باید محاسبه شوند و سازگاری فنی بین این دو نیز نباید نادیده گرفته شود
[ترجمه گوگل]زیبایی شناسی و قابلیت های ارتفاع کلاه و بازوها باید محاسبه شود و همچنین سازگاری فنی بین دو نکته نباید نادیده گرفته شود
[ترجمه گوگل]زیبایی شناسی و قابلیت های ارتفاع کلاه و بازوها باید محاسبه شود و همچنین سازگاری فنی بین دو نکته نباید نادیده گرفته شود
10. Mark the armhole notches, bust point and dart ends with small holes, using a compass point or map pins.
[ترجمه ترگمان]علامت armhole را علامت گذاری کنید، نقطه bust را علامت گذاری کنید و با سوراخ های کوچک با استفاده از نقطه قطب نما یا سنجاق نقشه پایان دهید
[ترجمه گوگل]علامت زاویه بازو، نقطه تقطیر و دندانه دار با حفره های کوچک به پایان می رسد، با استفاده از قطب نقطه یا پین های نقشه
[ترجمه گوگل]علامت زاویه بازو، نقطه تقطیر و دندانه دار با حفره های کوچک به پایان می رسد، با استفاده از قطب نقطه یا پین های نقشه
11. She tacked the sleeve of the blouse into armhole.
[ترجمه ترگمان]آستین پیراهن را به زیر بغل زده بود
[ترجمه گوگل]او آستین بلوز را به دست آویخته بود
[ترجمه گوگل]او آستین بلوز را به دست آویخته بود
12. Armhole depth, sleeve cap height and width as well as sleeve cap curve are the important factors in defining modern sleeve shapes.
[ترجمه ترگمان]عمق armhole، ارتفاع و عرض درپوش و همچنین منحنی پوشش آستین عوامل مهم در تعریف اشکال آستین مدرن هستند
[ترجمه گوگل]عمق لگن، ارتفاع و عرض کلاه آستین و همچنین منحنی کلاه آستین، عوامل مهم در تعریف شکل های آستین مدرن هستند
[ترجمه گوگل]عمق لگن، ارتفاع و عرض کلاه آستین و همچنین منحنی کلاه آستین، عوامل مهم در تعریف شکل های آستین مدرن هستند
13. THERE ARE GATHERINGS IN BACK ARMHOLE AT THE JOKE LEVEL.
[ترجمه ترگمان]فضای خالی در سطح JOKE وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بازی در پشت باله در سطح جهش قرار دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بازی در پشت باله در سطح جهش قرار دارد
14. She tacked the sleeve of the blouse into the armhole.
[ترجمه ترگمان]آستین پیراهن را به درون بغل زده بود
[ترجمه گوگل]او آستین بلوز را به دست آویخته بود
[ترجمه گوگل]او آستین بلوز را به دست آویخته بود
15. In the back room Irena sat with her back to the light tacking a sleeve into the armhole of a taffeta dress.
[ترجمه ترگمان]بانو آیرینا در اتاق پشتی با او پشت سر نشسته بود و آستین لباس تافته خود را در زیر بغل زده بود
[ترجمه گوگل]در پشت اتاق، ایروان با برگشتن به نور، با یک آستین به داخل دستبند یک لباس تافت، نشست
[ترجمه گوگل]در پشت اتاق، ایروان با برگشتن به نور، با یک آستین به داخل دستبند یک لباس تافت، نشست
کلمات دیگر: