کلمه جو
صفحه اصلی

armband


بازو بند

انگلیسی به فارسی

بازو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a cloth band worn around the upper arm as a badge of rank, membership, or the like, or as a symbol, as of mourning.

• strip of material worn around the upper arm as a form of identification or protest or mourning
an armband is a band of fabric that you wear round your arm at an event in order to show that you have an official position. some people also wear a black armband to show that a friend or relation has died.

جملات نمونه

1.
بازوبند

2. Each mourner wore a black armband and a white paper chrysanthemum.
[ترجمه ترگمان]هر مسافر، یک armband سیاه و یک گل داودی سفید به تن داشت
[ترجمه گوگل]هر جادوگر یک دستبند سیاه و یک گلدان گل کاغذی سفید داشت

3. Tod wears the red armband too, along with everybody else.
[ترجمه ترگمان]Tod قرمز را نیز همراه با هر کس دیگری می پوشد
[ترجمه گوگل]تاد با همۀ افراد دیگر نیز لباس مجلسی قرمز را می پوشاند

4. The wearing of an armband to express certain views is the kind of symbolic act protected by that amendment.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک بازوبند برای بیان دیدگاه های خاص نوعی عمل نمادین است که به وسیله آن اصلاح حفاظت می شود
[ترجمه گوگل]پوشیدن دستکش برای بیان دیدگاه های خاص، نوعی از اقدام نمادین است که توسط این اصلاحیه محافظت می شود

5. The black armband strained on one sleeve.
[ترجمه ترگمان]The سیاه در یک آستین بالا و پایین می رود
[ترجمه گوگل]کلاه سیاه یک آستین بسته است

6. Every volunteer on duty must wear an armband for identification and work under the orders of the lead policeman.
[ترجمه ترگمان]هر داوطلب در وظیفه باید یک بازوبند را برای شناسایی و کار تحت فرمان پلیس راهنمایی بپوشد
[ترجمه گوگل]هر وظیفه داوطلب باید به منظور شناسایی و کار تحت نظارت پلیس سربازان بایستد

7. Each mourner wore black armband and a white paper chrysanthemum.
[ترجمه ترگمان]هر مسافر، armband سیاه و یک قطعه کاغذی سفید به تن داشت
[ترجمه گوگل]هر mourner دستکش چرم سیاه و سفید و کاغذ گل سرخ سفید سفید بود

8. The acoustic detector in the armband contains five piezoelectric cantilevers, each weighted to respond to certain bands of sound frequencies.
[ترجمه ترگمان]یابنده امواج صوتی در بازوبند حاوی پنج cantilevers پیزوالکتریک است که هر کدام به باندهای خاصی از فرکانس های صدا پاسخ می دهند
[ترجمه گوگل]آشکارساز صوتی در بازمهندس دارای پنج کانتینر پیزوالکتریک است که هر کدام وزن دارند تا به باند های مشخصی از فرکانس های صوتی پاسخ دهند

9. Tomorrow night Milan will play an armband in memory of this great football man.
[ترجمه ترگمان]فردا شب میلان یک بازوبند به یاد این مرد بزرگ فوتبال بازی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]فردا شب، میلان در خاطره این مرد بزرگ فوتبال بازی خواهد کرد

10. But the man who took over the Arsenal armband last summer was full of consolation.
[ترجمه ترگمان]اما مردی که در تابستان، the Arsenal را بر عهده داشت، سرشار از تسلای بود
[ترجمه گوگل]اما مردی که تابستان گذشته تابحال آرسنال را در اختیار داشت، پر از آرامش بود

11. Among the exhibits is also a renowned snake-shaped armband, which weighs 500 grams—a heavy weight which is rare for such an ornament.
[ترجمه ترگمان]در میان این نمایشگاه ها، یک بازوبند معروف به مار قرار دارد که ۵۰۰ گرم وزن دارد - وزن سنگینی که برای چنین زینتی نادر است
[ترجمه گوگل]در بین نمایشگاه ها همچنین یک بازوی چهره شناخته شده مار مانند است که وزن آن 500 گرم است - وزن سنگین است که برای چنین تزئینی نادر است

12. The tour leader will wear a red armband.
[ترجمه ترگمان]رهبر تور بازوبند سرخی به خود خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]رهبر تور یک تسمه نقرهای قرمز پوشانده است

13. Gerrard handed over the captain's armband on the night to Jamie Carragher, who was celebrating his 500th appearance for Liverpool.
[ترجمه ترگمان]در شب، armband را بر سر جیمی Carragher، که داشت ۵۰۰th خود را برای لیورپول جشن می گرفت، به دست جیمی داد
[ترجمه گوگل]جرارد دستش را به دست چنگال کاپیتان در شب به جیمی کارگر، که 500 ساله خود را برای لیورپول جشن گرفت

14. Armband on his hand he fought and tackled from start to final whistle.
[ترجمه ترگمان]دستش را روی دستش گذاشت و شروع به سوت زدن کرد
[ترجمه گوگل]دستبند بر روی دست او مبارزه و مقابله با از شروع تا سوت پایان

15. The tour leader will be wearing a red armband.
[ترجمه ترگمان]رهبر این تور بازوبند سرخی به سر خواهد داشت
[ترجمه گوگل]رهبر تور را پوشانده است

پیشنهاد کاربران

بازوبند


کلمات دیگر: