کلمه جو
صفحه اصلی

broca

انگلیسی به فارسی

بروكا


انگلیسی به انگلیسی

• family name; paul broca (1824-1880), french doctor and anthropologist

جملات نمونه

1. Broca also had an example of where language might live within the left brain.
[ترجمه ترگمان]بروکا همچنین مثالی از جایی داشت که در آن زبان ممکن است در مغز چپ زندگی کند
[ترجمه گوگل]Broca همچنین نمونه ای از جایی که زبان در مغز چپ زندگی می کرد، داشت

2. Broca discovered that the faculty of speech is localized in the third left frontal convolution.
[ترجمه ترگمان]بروکا پی کشف کرد که دانشکده گفتار در سومین convolution چپ چپ متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]برکا کشف کرد که دانشکده سخنرانی در سومین کنوول سمت چپ سمت چپ قرار گرفته است

3. The classic case was discovered by Paul Broca in 186
[ترجمه ترگمان]این مورد کلاسیک توسط پل بروکا در ۱۸۶ کشف شد
[ترجمه گوگل]مورد کلاسیک توسط Paul Broca در سال 186 کشف شد

4. In 1861 Broca met a patient who had been given the nickname "Tan, " because "tan" was the only syllable he had been able to utter for the past 21 years.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۶۱، بیماری که لقب \"تان را\" داده بود، ملاقات کرد، زیرا \" برنزه کننده تنها کلمه ای بود که او می توانست در ۲۱ سال گذشته بر زبان آورد
[ترجمه گوگل]در سال 1861، براکا یک بیمار را که نام مستعار 'قهوهای مایل به زرد' را به او داده بود، ملاقات کرد، زیرا 'تان' تنها هجا بود که او توانست 21 سال گذشته را بیان کند

5. In 186 Pierre Paul Broca pinpointed the part of the brain responsible for language by autopsying brains of the language-impaired—the region is now called Broca’s area.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۶، پل بروکا به بخشی از مغز مسئول زبان توسط مغزهای autopsying زبان - اشاره کرد که در حال حاضر منطقه بروکا نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در سال 186 پیر پل بروکا بخشی از مغز مسئول زبان را به وسیله اتوپسی مغزی از اختلالات زبان مشخص کرد - منطقه اکنون منطقه Broca نامیده می شود

6. In the past decade research has revealed that Broca’s area also contains a representation of the hands.
[ترجمه ترگمان]در دهه گذشته، تحقیقات نشان داد که ناحیه بروکا نیز شامل یک نمایش از دست ها است
[ترجمه گوگل]در دهه گذشته تحقیقات نشان داده است که منطقه بروکا نیز شامل نمایندگی از دست است

7. The team then monitored the Wenicke’s and Broca’s areas of the brain for signals related to speech formation.
[ترجمه ترگمان]سپس این تیم نواحی \" و بروکا را برای سیگنال های مربوط به شکل گیری سخنرانی کنترل کرد
[ترجمه گوگل]این تیم پس از نظارت بر میدان های ونیکه و بروکا از مغز برای سیگنال های مربوط به تشکیل گفتار

8. Methods 22 patients with Broca aphasia were trained with the early melodic intonation training program.
[ترجمه ترگمان]روش های ۲۲ بیمار با بروکا بروکا با برنامه آموزشی آهنگ ملودی اولیه آموزش داده شدند
[ترجمه گوگل]روشها: 22 بیمار مبتلا به آپاسان بروکا با برنامه آموزش ابتدایی ملودیک آموزش دیده شدند

9. Just as Broca’s area helps us to correctly string together words and phrases, its homologue may serve to place units of movement into seamless sequences.
[ترجمه ترگمان]همان طور که ناحیه بروکا به ما کمک می کند به درستی کلمات و عبارات را با هم ترکیب کنیم، homologue ممکن است برای ایجاد واحدهای حرکتی در توالی های یکپارچه عمل کند
[ترجمه گوگل]درست همانطور که منطقه بروکا به ما کمک می کند تا کلمات و عبارات را به درستی با هم ادغام کنیم، همولوگ آن ممکن است باعث شود که واحدهای حرکت به توالی های یکپارچه تبدیل شوند

10. Pierre Paul Broca was a 19th century French doctor. He first recognized the big part that this small area plays in language.
[ترجمه ترگمان]پیر پاول بروکا یک پزشک فرانسوی قرن ۱۹ بود او ابتدا قسمت بزرگی که این ناحیه کوچک به زبان بازی می کند را تشخیص داد
[ترجمه گوگل]پیر پل بروکا یک دکتر قرن نوزدهم بود او برای اولین بار بخش بزرگی را که این منطقه کوچک در زبان بازی می کند، شناخت

11. One is Broca s area at the front.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها ناحیه بروکا در جلو است
[ترجمه گوگل]یکی از قسمت های Broca در جلو است

12. Broca defined the area named for him by studying a stroke victim.
[ترجمه ترگمان]بروکا این ناحیه را با مطالعه یک قربانی سکته تعریف کرد
[ترجمه گوگل]براکا با مطالعه یک قربانی سکته مغزی منطقه را برای او تعریف کرد

13. In the 1860s the French surgeon Paul Broca noted a relationship between right-handedness and left-hemispheric brain specialization for language abilities.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۸۶۰، پل بروکا رابطه بین راست دست و left مغزی را برای توانایی های زبان اشاره کرد
[ترجمه گوگل]در دهه 1860، پل بروکا، جراح فرانسوی، رابطه بین راست دست و تخصص مغز چپ و نیمکره را برای توانایی زبان دانست

14. “The cranial capacity must have been very large, ” he said, and “calculation by the method of Broca gives a minimum figure of 832 cc [cubic centimeters]. ”
[ترجمه ترگمان]او گفت: \"ظرفیت جمجمه باید بسیار بزرگ بوده باشد، و\" محاسبه با روش بروکا، به حداقل شکل ۲ ۷ سی سی [ سانتی متر مکعب ] می دهد \"
[ترجمه گوگل]او گفت، 'ظرفیت جمجمه باید بسیار بزرگ باشد، و' محاسبه با روش بروکا حداقل مقدار 832 سانتیمتر (سانتی متر مکعب) را به دست می دهد '

15. They found that specific parts of the brain region known as Broca’s area (a well-known speech center in the brain) are active both when listening to and when producing lilted speech.
[ترجمه ترگمان]آن ها دریافتند که بخش های ویژه ای از ناحیه مغزی که به نام ناحیه بروکا (که مرکز شناخته شده گفتار در مغز است)هر دو در هنگام گوش دادن به حرف زدن و هنگام تولید سخنرانی lilted فعال هستند
[ترجمه گوگل]آنها دریافتند که بخشهای خاصی از ناحیه مغز معروف به منطقه Broca (یک مرکز سخنرانی شناخته شده در مغز) هر دو در هنگام گوش دادن و هنگام تولید سخنرانی در حال فعالیت فعال هستند


کلمات دیگر: