بى دست، بى اسلحه
armless
بى دست، بى اسلحه
انگلیسی به انگلیسی
• having no arms, lacking upper limbs
جملات نمونه
1. Men with stick crutches and armless waifs hung around on the other.
[ترجمه ترگمان]مردان با عصای زیر بغل و دست های بی آن که با دست دیگر دور هم جمع می شدند
[ترجمه گوگل]مردان با کوچک چوبی و خمیرهای بدون درز از طرف دیگر آویزان می شوند
[ترجمه گوگل]مردان با کوچک چوبی و خمیرهای بدون درز از طرف دیگر آویزان می شوند
2. Phoebe: No, this game is grotesque. Twenty armless guys joined at the waist by a steel bar, forced to play soccer forever. Hello, human rights violation.
[ترجمه ترگمان]نه، این بازی مسخره است بیست نفر، با یک میله فولادی که مجبور بودند برای همیشه فوتبال بازی کنند، به کمر می رسیدند سلام، تخطی از حقوق بشر
[ترجمه گوگل]فایب: نه، این بازی غریب است دوازده بچه بی رحم با یک نوار فولادی به دور کمر پیوستند و مجبور بودند برای همیشه از فوتبال بازی کنند سلام نقض حقوق بشر
[ترجمه گوگل]فایب: نه، این بازی غریب است دوازده بچه بی رحم با یک نوار فولادی به دور کمر پیوستند و مجبور بودند برای همیشه از فوتبال بازی کنند سلام نقض حقوق بشر
3. The American government accuses the armless civilians of Palestine of being terrorists, whereas it describes Ariel Sharon as the man of peace! ! ! ! ! !
[ترجمه ترگمان]دولت آمریکا شهروندان غیر مسلح فلسطین را متهم به تروریست بودن می کند، در حالی که آریل شارون را بعنوان مرد صلح توصیف می کند! !! !! !
[ترجمه گوگل]دولت آمریکا شهروندان غیر مسلح فلسطین را تروریست می کند، در حالی که آریل شارون را به عنوان مرد صلح توصیف می کند! ! ! ! ! !
[ترجمه گوگل]دولت آمریکا شهروندان غیر مسلح فلسطین را تروریست می کند، در حالی که آریل شارون را به عنوان مرد صلح توصیف می کند! ! ! ! ! !
4. I pushed my head into her side, an armless hug, a reassuring nudge.
[ترجمه ترگمان]سرم را به طرف او هل دادم، یک بغل دست خالی، یک سقلمه دلگرم کننده
[ترجمه گوگل]من سرم را به سمت او فشار دادم، آغوش بی دست و پا، انگار آرامش بخش
[ترجمه گوگل]من سرم را به سمت او فشار دادم، آغوش بی دست و پا، انگار آرامش بخش
5. Craig Dietz, a US man born armless and legless, took part in a swimming competition in Pennsylvania recently with the help of a manmade caudal fin and finished 275th out of 308 participants.
[ترجمه ترگمان]کریگ Dietz، یک مرد آمریکایی به دنیا آمد و legless، اخیرا در یک مسابقه شنا در پنسیلوانیا شرکت کرده و به کمک یک باله دمی ساخته دست ساخته و ۲۷۵th از ۳۰۸ شرکت را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]کریگ دیتز، یک مرد آمریکا که بدون هیچ زحمتی و بدون لکه ای متولد شد، اخیرا با کمک یک فنجان کاذب مصنوعی در رقابت های شنا در پنسیلوانیا شرکت کرد و 278st از 308 شرکت کننده به پایان رسید
[ترجمه گوگل]کریگ دیتز، یک مرد آمریکا که بدون هیچ زحمتی و بدون لکه ای متولد شد، اخیرا با کمک یک فنجان کاذب مصنوعی در رقابت های شنا در پنسیلوانیا شرکت کرد و 278st از 308 شرکت کننده به پایان رسید
6. The armless and legless woman floating on the surface of the pool, whether the reflection of the nondisabled woman or her twin rendered limbless by immersion in water, faces the beholder.
[ترجمه ترگمان]زن بی دست و پایی که روی سطح استخر شناور است، چه انعکاسی از زن nondisabled یا برادر دوقلویش که توسط غوطه وری در آب شکل می گیرد، با بیننده روبرو خواهد شد
[ترجمه گوگل]زن بی حرکت و بی روح شناور روی سطح استخر، این که آیا انعکاس زن غیرمستقیم یا دوقلو خود را با غوطه ور شدن در آب، بدون توجه به آب، به مخاطب نگاه می کند
[ترجمه گوگل]زن بی حرکت و بی روح شناور روی سطح استخر، این که آیا انعکاس زن غیرمستقیم یا دوقلو خود را با غوطه ور شدن در آب، بدون توجه به آب، به مخاطب نگاه می کند
7. A trademark used for a wide armless chair with leather cushions on a double X-shaped frame formed of gently curving stainless steel bars.
[ترجمه ترگمان]علامت تجاری که برای یک صندلی بدون روکش بسیار بزرگ با بالش های چرمی به کار می رود، در چارچوب دو X شکل به آرامی از میله های فولادی ضد زنگ ساخته شده است
[ترجمه گوگل]یک علامت تجاری برای یک صندلی بدون درز با چرمی های چرمی بر روی یک چارچوب X شکل دوتایی که از آرایش منحنی میله های فولادی ضد زنگ تشکیل شده است استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک علامت تجاری برای یک صندلی بدون درز با چرمی های چرمی بر روی یک چارچوب X شکل دوتایی که از آرایش منحنی میله های فولادی ضد زنگ تشکیل شده است استفاده می شود
8. Nice painting. A few months ago an armless pianist gained worldwide notice on Chinese TV. He also lost both arms due to an electricity accident as a child.
[ترجمه ترگمان]نقاشی خوبی است چند ماه پیش یک پیانیست شخصی بدون سلاح خبر جهانی را در تلویزیون چینی به دست آورد او همچنین هر دو سلاح را به خاطر یک تصادف برقی به عنوان یک کودک از دست داد
[ترجمه گوگل]نقاشی زیبا چند ماه پیش یک پیانیست بیگانه اعلامیه جهانی در مورد تلویزیون چینی دریافت کرد او همچنین به دلیل یک تصادف برق به عنوان یک کودک، هر دو دست خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]نقاشی زیبا چند ماه پیش یک پیانیست بیگانه اعلامیه جهانی در مورد تلویزیون چینی دریافت کرد او همچنین به دلیل یک تصادف برق به عنوان یک کودک، هر دو دست خود را از دست داد
9. The 23-year-old armless pianist from Beijing amazed an audience of about 70, 000 and the judges by singing the song You Are Beautiful, and playing the keys with just his toes.
[ترجمه ترگمان]پیانیست مرد ۲۳ ساله اهل پکن با خواندن آهنگی که شما زیبا هستید، و با نواختن کلیدها فقط با انگشتان خود، تماشاگران حدود ۷۰ هزار نفر تماشاچی را شگفت زده کرد
[ترجمه گوگل]پیانیست مستقل 23 ساله از پکن تماشای حدود 70، 000 نفر و قضات را با آواز آهنگ شما زیبایی تماشا کرد و کلید را تنها با انگشتان خود بازی کرد
[ترجمه گوگل]پیانیست مستقل 23 ساله از پکن تماشای حدود 70، 000 نفر و قضات را با آواز آهنگ شما زیبایی تماشا کرد و کلید را تنها با انگشتان خود بازی کرد
10. LAST month Liu Wei, an armless pianist and singer, won the first series of “China’s Got Talent”.
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته، لیو وی وی، یک پیانیست و خواننده بدون سلاح، اولین مجموعه \"استعدادهای درخشان\" چین را به دست آورد
[ترجمه گوگل]ماه گذشته Liu Wei، پیانیست مستقل و خواننده بدون نسخه، اولین سری از 'استعدادهای چین را به دست آورد'
[ترجمه گوگل]ماه گذشته Liu Wei، پیانیست مستقل و خواننده بدون نسخه، اولین سری از 'استعدادهای چین را به دست آورد'
11. Liu, an armless pianist from Beijing, was named one of the show's finalists.
[ترجمه ترگمان]لیو، یک پیانیست شخصی بدون سلاح از پکن، به عنوان یکی از برندگان مسابقه انتخاب شد
[ترجمه گوگل]لیو، پیانیستی بدون مجوز از پکن، یکی از بهترین بازیگران نمایش بود
[ترجمه گوگل]لیو، پیانیستی بدون مجوز از پکن، یکی از بهترین بازیگران نمایش بود
12. An armless man in the US has not let his disability get in the way of his favorite hobby - shooting.
[ترجمه ترگمان]مرد بی دست و پایی در آمریکا اجازه نداده است که معلولیت او به روش سرگرمی مورد علاقه اش گیر کند
[ترجمه گوگل]یک مرد بی رحم در ایالات متحده اجازه ناتوانی خود را در راه سرگرمی مورد علاقه اش - تیراندازی نمی دهد
[ترجمه گوگل]یک مرد بی رحم در ایالات متحده اجازه ناتوانی خود را در راه سرگرمی مورد علاقه اش - تیراندازی نمی دهد
13. A stool is a backless and armless seat.
[ترجمه ترگمان]روی چهار پایه تخت بدون پشتی و صندلی خالی است
[ترجمه گوگل]مدفوع صندلی عقب و بدون درز است
[ترجمه گوگل]مدفوع صندلی عقب و بدون درز است
14. The room was sparsely furnished with a bed, a sturdy armless straight-chair, and a couple of small tables.
[ترجمه ترگمان]اتاق کم بود با یک تخت خواب، یک صندلی، یک صندلی صاف، بدون صندلی و چند میز کوچک
[ترجمه گوگل]اتاق به آرامی با یک تخت، صندلی مستقیم بدون درز و چند جداول کوچک مجهز شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق به آرامی با یک تخت، صندلی مستقیم بدون درز و چند جداول کوچک مجهز شده بود
کلمات دیگر: