کلمه جو
صفحه اصلی

soot


معنی : دوده، دوده بخاری، رنگ سیاه دوده، دوده زدن
معانی دیگر : پر از دوده کردن، از دوده پوشاندن

انگلیسی به فارسی

دوده، دوده بخاری، رنگ سیاه دوده، دوده زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a fine black powder produced during burning, which collects on the insides of chimneys or is carried into the air in smoke.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: soots, sooting, sooted
• : تعریف: to smudge, coat, or cover with soot.

• black powdery substance produced during the burning of coal or wood or other materials
cover with soot
soot is black powder which collects on the inside of chimneys and can be found in smoke from coal.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دوده
[مهندسی گاز] دوده، دوده زدن

مترادف و متضاد

دوده (اسم)
smut, black, grime, soot, lampblack, colly

دوده بخاری (اسم)
soot

رنگ سیاه دوده (اسم)
soot

دوده زدن (فعل)
soot

جملات نمونه

1. a fleck of soot
یک ذره ی دوده

2. the heater pipe is filled with soot
لوله ی بخاری پر از دوده است.

3. You'vegot a smudge of soot on your cheek.
[ترجمه ترگمان] یه لکه خاکستر روی گونه تو پیدا کردی
[ترجمه گوگل]شما یک لکه دار از دوده روی گونه خود دارید

4. The doors and windows were blurred with soot.
[ترجمه ترگمان]درها و پنجره ها از دوده محو شده بودند
[ترجمه گوگل]درها و پنجره ها با دوده مبهم بود

5. Soot is usually the product of the imperfect combustion of fuel.
[ترجمه ترگمان]Soot معمولا محصول احتراق کامل سوخت است
[ترجمه گوگل]بخاری معمولا محصول احتراق ناقص سوخت است

6. Diesel exhaust contains a lot of soot.
[ترجمه ترگمان]اگزوز دیزل شامل مقدار زیادی دوده است
[ترجمه گوگل]اگزوز دیزل حاوی مقدار زیادی بخار است

7. It can be dangerous to let too much soot accumulate inside a chimney.
[ترجمه ترگمان]خیلی خطرناک است که بتوان آن همه دوده را درون بخاری جمع کرد
[ترجمه گوگل]این می تواند خطرناک باشد تا گرده های بیش از حد درون یک دودکش تجمع پیدا کنند

8. Soot is the product of the imperfect combustion of fuel.
[ترجمه ترگمان]Soot محصول احتراق کامل سوخت است
[ترجمه گوگل]بخار محصول احتراق ناقص سوخت است

9. The fireplace was blackened with soot.
[ترجمه ترگمان]بخاری از دوده سیاه شده بود
[ترجمه گوگل]شومینه با دود سیاه شده بود

10. The soot had made everything dirty.
[ترجمه ترگمان]دوده همه چیز را کثیف کرده بود
[ترجمه گوگل]گرده همه چیز را کثیف ساخته بود

11. Soot particles absorb sunlight very effectively but allow long-wave thermal radiation emitted by the earth to pass through unaffected.
[ترجمه ترگمان]ذرات Soot نور خورشید را به طور موثر جذب می کنند اما اجازه می دهند که تابش گرمایی امواج بلند ساطع شده توسط زمین به طور موثر عبور کند
[ترجمه گوگل]ذرات دود جذب نور خورشید را بسیار موثر اما اجازه می دهد تابش حرارتی تابش طولانی منتشر شده توسط زمین برای عبور از بدون نفوذ

12. We have slashed soot and dust emissions by nearly 90 percent.
[ترجمه ترگمان]ما میزان انتشار آلودگی خاک و غبار را تقریبا ۹۰ درصد کاهش داده ایم
[ترجمه گوگل]ما میزان نشتی خاک و گرد و غبار را تقریبا 90 درصد کاهش داده ایم

13. Finally, there were the microscopic soot spheres, produced by high temperature combustion, such as in the boilers of power stations.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، های دوده به وجود آمدند که با احتراق درجه حرارت بالا، مانند دیگ های بخار ایستگاه های برق تولید شدند
[ترجمه گوگل]در نهایت، کره های خاکستری میکروسکوپی، تولید شده توسط احتراق با درجه حرارت بالا، مانند در دیگهای نیروگاه ها وجود دارد

14. Regular spraying with this soot solution kept leaf miners off chrysanthemums standing outside in pots.
[ترجمه ترگمان]پاشش منظم با این محلول دوده، معدنچیان را از chrysanthemums بیرون آورد که بیرون از گلدان ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]اسپری معمولی با استفاده از این محلول تند، برگهای خرد شده را خرد کرده و در گلدانی های جداگانه قرار می دهد

The heater pipe is filled with soot.

لوله‌ی بخاری پر از دوده است.


The pipe is sooted up.

دوده لوله را گرفته است.


پیشنهاد کاربران

دوده بخاری، غبار غلیظ، دوده سیاهرنگ

soot ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: دوده 2
تعریف: غبار کربن همراه با ترکیبات روغنی که از احتراق ناقص مواد کربن‏دار از جمله نفت و چوب و زغال به وجود می‏آید


کلمات دیگر: