aspirator - معنی "aspirator"

انگلیسی به فارسی

هواکش (نام دستگاه)، چرک‌کش (در جراحی)، بادبزن هواکش

اسپری کننده، بادبزن هواکش، هواکش، چرک کش

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )

• : تعریف: a device that removes gas or fluids by suction, esp. one used to evacuate a body cavity.

• instrument which removes air; instrument which removes fluid

دیکشنری تخصصی

[شیمی] مکنده، مکش، مکینه، (دستگاهی که مایعات و گاز جمع شده در اندام بدن را بیرون می کشد) هواکش، بادکش، مکشگر
[زمین شناسی] مکش از این وسیله زمانی می توانیم استفاده کینم که بخواهیم محلولی سمی دارد را توسط پیپت برداریم. این وسیله به انتهای پیپت وصل می شودو کار مکش را انجام می دهد.
[بهداشت] آسپیراتور
[نساجی] عامل پاک کننده - ماده پاک کننده - وسیله پاک کننده
[معدن] غبارگیر (ایمنی)

مترادف و متضاد

بادبزن هواکش (اسم)

aspirator

هواکش (اسم)

ventilator, aspirator

چرک کش (اسم)

aspirator, drainpipe

جملات نمونه

1. Typically the vacuum is generated by a water aspirator or a membrane pump.

[ترجمه ترگمان]به طور معمول خلا توسط یک پمپ آب و یا یک پمپ غشا ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]به طور معمول، خلاء بوسیله یک آبگیر یا یک پمپ غشاء تولید می شود

2. And this suction aspirator is applicable to clearing up cottonseed in oil plants.

[ترجمه ترگمان]و این مکش (مکش)برای تمیز کردن علوفه در کارخانه های روغن صادق است
[ترجمه گوگل]و این اسپری مکش برای پاک کردن پنبه دانه در گیاهان روغن قابل استفاده است

3. Never push the aspirator too far into the nostril and always dry thoroughly after each use.

[ترجمه ترگمان]هرگز the را بیش از حد در سوراخ بینی قرار ندهید و همیشه بعد از هر استفاده خشک شود
[ترجمه گوگل]هرگز فشار دهانه را بیش از حد به سوراخ بینی فشار ندهید و همیشه بعد از هر بار استفاده از آن خشک شود

4. To Clean: Rinse aspirator in warm soapy water before first use and after every use.

[ترجمه ترگمان]برای تمیز کردن: قبل از استفاده اولیه و بعد از هر استفاده، Rinse را در آب صابون warm گرم کنید
[ترجمه گوگل]برای تمیز کردن: قبل از استفاده اول و بعد از هر استفاده، آسپیراتور را در آب گرم صابون شستشو دهید

5. The wastewater samples is transmitted by an air - operated aspirator to the liquid injection valve.

[ترجمه ترگمان]نمونه های آب فاضلاب به وسیله an که توسط هوا به دریچه تزریق مایع منتقل می شود منتقل می شود
[ترجمه گوگل]نمونه های فاضلاب توسط یک هواکش هواپیما به شیر تزریق مایع منتقل می شود

6. The invention relates to an exhaust unit of the vacuum cleaner, which can shield the air outlet of the aspirator, as a result avoids the unclean part exposure and beautifies its appearance.

[ترجمه ترگمان]این اختراع به یک دستگاه اگزوز از جاروبرقی مربوط می شود که می تواند از دریچه هوا of محافظت کند، در نتیجه از قرار گرفتن بخش آلوده و آشکار کردن ظاهر آن جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]اختراع مربوط به یک واحد اگزوز جارو برقی است که میتواند خروجی هوا را از نفوذ دهنده محافظت کند، به عنوان مثال، اجتناب از قرار گرفتن در معرض نور خالص و زیبایی ظاهر آن

7. The machine is supply with widia cutter, anti accident system and dust aspirator.

[ترجمه ترگمان]این دستگاه با سیستم anti، سیستم مقابله با تصادف و گرد و غبار، تامین می شود
[ترجمه گوگل]این دستگاه با برش ویوایا، سیستم ضد تصادف و گرد و غبار گرد و غبار عرضه می شود

8. Methods Aspiration therapy by using electric resonating negative pressure fat aspirator was applied to 26 patients.

[ترجمه ترگمان]روش های درمانی Aspiration با استفاده از aspirator های فشار منفی تشدید کننده به ۲۶ بیمار اعمال شد
[ترجمه گوگل]روش ها: آسپیراسیون درمانی با استفاده از اسپری فشار چربی منفی تحت فشار بر روی 26 بیمار انجام شد

پیشنهاد کاربران

✔️instrument which removes air
دستگاهی که گاز جمع شده در یک مکان را بیرون می کشد،
فن هواکش،
دستگاه مکنده

While cleaning filters or cooler fins, use adequate air 💥aspirator