1. breast of lamb
(گوشت) سینه ی گوسفند
2. breast pocket
جیب جلو جامه
3. chicken breast
سینه ی مرغ
4. the breast of the sea
دل دریا
5. chimney breast
(انگلیس) برآمدگی دیوار در اطراف بخاری چوب سوز دیواری (یا شومینه)،سینه ی بخاری
6. breaded chicken breast
سینه ی مرغ (سرخ شده) پوشیده از خرده نان
7. beat one's breast
تظاهر به احساس غم یا گناه یا پشیمانی کردن،سنگ چیزی را بر سینه زدن
8. make a clean breast of
کاملا اقرار کردن،(گناه و تقصیر و سر و غیره) آشکار کردن
9. patriotism welled in my breast
عشق میهن در سینه ام موج می زد.
10. the bullet pierced hassan's breast
گلوله سینه ی حسن را سوراخ کرد.
11. women are screened for breast cancer
زنان را از نظر سرطان پستان مورد آزمایش قرار می دهند.
12. a bird with a yellow breast
پرنده ای با سینه ی زرد
13. he did not dare to breast the party's leader
او جرات نمی کرد در مقابل رهبر حزب شاخ و شانه بکشد.
14. the baby sucks his mothers breast
کودک پستان مادر را می مکد.
15. the lump found in her breast is malignant
غده ای که در پستان او پیدا شده بدخیم است.
16. she crushed her child to her breast
او کودک خود را بر سینه ی خود فشرد.
17. she held the child to her breast
کودک را در آغوش گرفت.
18. the infant nestled at his mother's breast
نوزاد بر سینه ی مادرش غنوده بود.
19. a baby drinks milk from the mother's breast
نوزاد از پستان مادر شیر می خورد.
20. pari carved me a piece of chicken breast
پری یک قطعه گوشت سینه ی مرغ برایم برید.
21. the kittens were cuddling against their mother's breast
بچه گربه ها کنار سینه ی مادرشان آرمیده بودند.
22. The girl clutched her doll to her breast.
[ترجمه ترگمان]دختر عروسک را به سینه اش چسباند
[ترجمه گوگل]این دختر عروسک خود را به سینه اش چسبانده است
23. Breast/Mother's milk is the best nourishment for a baby.
[ترجمه ترگمان]شیر مادر بهترین تغذیه برای یک کودک است
[ترجمه گوگل]شیر / شیر مادر بهترین تغذیه برای یک کودک است
24. Breast cancer is the most common form of cancer among women in this country.
[ترجمه ترگمان]سرطان سینه شایع ترین شکل سرطان در میان زنان این کشور است
[ترجمه گوگل]سرطان پستان شایعترین نوع سرطان در میان زنان در این کشور است
25. Cancer of the breast in young women is uncommon.
[ترجمه ترگمان]سرطان پستان در زنان جوان غیرمعمول است
[ترجمه گوگل]سرطان پستان در زنان جوان غیر معمول است
26. She was feeding a baby at the breast.
[ترجمه ترگمان] اون داشت به یه بچه تو سینه شیر می داد
[ترجمه گوگل]او در حال سیر کردن نوزاد بود
27. Against the earth's sweet flowing breast.
[ترجمه ترگمان]در مقابل پستان شیرین شیرین زمین
[ترجمه گوگل]علیه پستان شیرین شیرین زمین
28. She developed a malignant breast tumour.
[ترجمه ترگمان]او تومور بدخیم رشد یافته بود
[ترجمه گوگل]او تومور پستان بدخیم را توسعه داد
29. Caged birds sometimes pluck out their breast feathers.
[ترجمه ترگمان]پرندگان کوچک گاهی پره ای سینه خود را بیرون می کشند
[ترجمه گوگل]پرندگان قفس دار بعضی وقت ها پاهای پستان خود را می کشند
30. Breast cancer is the leading cause of death for American women in their forties.
[ترجمه ترگمان]سرطان سینه عامل اصلی مرگ زنان آمریکایی در سنین ۴۰ سالگی است
[ترجمه گوگل]سرطان پستان عامل اصلی مرگ زنان آمریکایی در دهه چهل است