انفجار، پکیدن الکترونیک : غرش معمارى : ترکیدن
blasting
انفجار، پکیدن الکترونیک : غرش معمارى : ترکیدن
انگلیسی به فارسی
انفجار، ترکاندن
انگلیسی به انگلیسی
• blowing up by a blast; act or process of blowing up; business of one who blasts; cursing or swearing in nuisance
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] منفجرکردن
[زمین شناسی] انفجار ،سنگ ترکانی،انفجار معدن جهت استخراج سنگ یا مواد معدنی مفید
[معدن] آتشباری (آتشباری)
[پلیمر] زبره پاشی
[زمین شناسی] انفجار ،سنگ ترکانی،انفجار معدن جهت استخراج سنگ یا مواد معدنی مفید
[معدن] آتشباری (آتشباری)
[پلیمر] زبره پاشی
جملات نمونه
1. Pop music can be heard 10 miles away blasting out from the huge tented shanty-town.
[ترجمه ترگمان]موسیقی پاپ را می توان ۱۰ مایل دورتر از شهر huge tented شنید
[ترجمه گوگل]موسیقی پاپ می تواند 10 مایل دور از انفجار از شهر بزرگ شلوغ تنگ شده شنیده می شود
[ترجمه گوگل]موسیقی پاپ می تواند 10 مایل دور از انفجار از شهر بزرگ شلوغ تنگ شده شنیده می شود
2. The road is closed because of blasting.
[ترجمه ترگمان]جاده به دلیل انفجار بسته است
[ترجمه گوگل]جاده به دلیل انفجار بسته است
[ترجمه گوگل]جاده به دلیل انفجار بسته است
3. The driver was blasting on his horn.
[ترجمه ترگمان]راننده بوق می زد
[ترجمه گوگل]راننده بر روی شاخش انفجاری کرد
[ترجمه گوگل]راننده بر روی شاخش انفجاری کرد
4. The bombs are capable of blasting a whole city to kingdom come.
[ترجمه ترگمان]بمب ها قادرند کل شهر را منفجر کنند
[ترجمه گوگل]این بمب ها قادر به انفجار یک شهر کامل به پادشاهی می آیند
[ترجمه گوگل]این بمب ها قادر به انفجار یک شهر کامل به پادشاهی می آیند
5. Their work was taken up with boring and blasting rock with gelignite.
[ترجمه ترگمان]کار آن ها را با مواد boring و با مواد منفجره پر کرده بود
[ترجمه گوگل]کار آنها با سنگ های خسته کننده و انفجاری با سنگ های قیمتی بود
[ترجمه گوگل]کار آنها با سنگ های خسته کننده و انفجاری با سنگ های قیمتی بود
6. They heard the guns blasting away all night.
[ترجمه ترگمان]همه شب صدای شلیک توپ ها را شنیدند
[ترجمه گوگل]آنها شلیک کردن اسلحه تمام شب را شنیدند
[ترجمه گوگل]آنها شلیک کردن اسلحه تمام شب را شنیدند
7. He was woken by the radio alarm clock blasting out rock music.
[ترجمه ...] او با صدای رادیو که اهنگ راک پخش میکرد بلند شد
[ترجمه ترگمان]ساعت زنگ هشدار رادیویی از خواب بیدار شد و صدای موسیقی راک را منفجر کرد[ترجمه گوگل]او توسط ساعت زنگ دار رادیو انفجار موسیقی راک بود
8. A blizzard was blasting great drifts of snow across the lake.
[ترجمه ترگمان]برف زیادی در میان دریاچه دیده می شد
[ترجمه گوگل]یک حشره کشیدن رانش بزرگی از برف در سراسر دریاچه بود
[ترجمه گوگل]یک حشره کشیدن رانش بزرگی از برف در سراسر دریاچه بود
9. The radio was blasting out heavy rock music.
[ترجمه ترگمان]رادیو آهنگ های سنگین و سنگین را منفجر می کرد
[ترجمه گوگل]رادیو از موسیقی راک سنگین منفجر شد
[ترجمه گوگل]رادیو از موسیقی راک سنگین منفجر شد
10. The guns were blasting away all night.
[ترجمه ترگمان]تمام شب تفنگ ها را منفجر کرده بودند
[ترجمه گوگل]این اسلحه ها تمام شب را از بین برد
[ترجمه گوگل]این اسلحه ها تمام شب را از بین برد
11. Three miles away there was a salvo of blasting in the quarry.
[ترجمه ترگمان]سه مایل دورتر صدای انفجار در معدن شنیده شد
[ترجمه گوگل]در فاصله سه کیلومتری یک انفجار در معدن وجود دارد
[ترجمه گوگل]در فاصله سه کیلومتری یک انفجار در معدن وجود دارد
12. A Beatles song was blasting out at full volume.
[ترجمه ترگمان]آهنگ بیتلز با حجم کامل منفجر شد
[ترجمه گوگل]آهنگ بیتل در حجم کامل انفجار داشت
[ترجمه گوگل]آهنگ بیتل در حجم کامل انفجار داشت
13. The sun was blasting in her bedroom window and frolicking across her eyes.
[ترجمه ترگمان]آفتاب از پنجره اتاقش بیرون می زد و روی چشمانش جست وخیز می کرد
[ترجمه گوگل]خورشید در پنجره اتاق خوابش بود و از چشمش خیره شده بود
[ترجمه گوگل]خورشید در پنجره اتاق خوابش بود و از چشمش خیره شده بود
14. Loud rock music blasting away at these old guys.
[ترجمه ترگمان]صدای بلند موسیقی به گوش این پیرمرد می رسید
[ترجمه گوگل]این موزیکال با صدای بلند به این بچه های قدیمی رفته است
[ترجمه گوگل]این موزیکال با صدای بلند به این بچه های قدیمی رفته است
پیشنهاد کاربران
زبره پاشی در عمران
Sand blasting ماسه پاشی
Sand blasting ماسه پاشی
کلمات دیگر: