کلمه جو
صفحه اصلی

toughen


معنی : سفت شدن، سفت کردن، مثل پی شدن
معانی دیگر : سفت کردن یا شدن، محکم کردن یا شدن، پر طاقت کردن یا شدن، خشن کردن یا شدن، ورزیده کردن یا شدن

انگلیسی به فارسی

سفت شدن، مثل پی شدن، سفت کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: toughens, toughening, toughened
مشتقات: toughener (n.)
• : تعریف: to make, be, or become tough or tougher.
متضاد: soften, tenderize, weaken

• strengthen, harden; make more difficult; become stronger, become harder
to toughen something means to make it stronger so that it will not break easily.
if an experience toughens you, it makes you stronger and more independent in character.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] سختی، چکش خواری
[زمین شناسی] سفتشدن، مثلپیشدن، سفتکردن

مترادف و متضاد

سفت شدن (فعل)
set, be thickened, tighten, become stiff, harden, become rigid, toughen, become fast, become firm, become hard, become tough, become thick, become tight, congeal, coagulate

سفت کردن (فعل)
compact, concrete, fasten, ram, tighten, harden, toughen, congeal, solidify, stiffen, thicken, make fast, make firm, make hard, make rigid, make tense, make tight, render tenacious, render tough

مثل پی شدن (فعل)
toughen

harden


Synonyms: acclimate, acclimatize, anneal, brutalize, climatize, develop, inure, make difficult, season, strengthen, temper


Antonyms: flex, soften, tenderize


جملات نمونه

1. The government wants to toughen the existing drug laws/controls.
[ترجمه ترگمان]دولت می خواهد قوانین موجود در مواد مخدر موجود را تشدید کند
[ترجمه گوگل]دولت می خواهد قوانین / کنترل مواد مخدر موجود را تشدید کند

2. The UN announced its intentions to toughen sanctions still further.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل قصد خود برای تشدید تحریم ها را بیشتر اعلام کرد
[ترجمه گوگل]سازمان ملل متحد اعلام کرد که قصد دارد تحریم ها را همچنان ادامه دهد

3. His parents sent him away to school to toughen him up.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش او را به مدرسه فرستادند تا محکم او را سفت کنند
[ترجمه گوگل]والدین او او را به مدرسه فرستادند تا او را سخت تر کند

4. My father tried to teach me to toughen up.
[ترجمه ترگمان]پدرم سعی کرد بهم یاد بده که قوی بشم
[ترجمه گوگل]پدرم سعی کرد به من کمک کند تا سخت تر شود

5. Talks are under way to toughen trade restrictions.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات برای تشدید محدودیت های تجاری در جریان است
[ترجمه گوگل]در حال مذاکره برای محدود کردن محدودیت های تجاری است

6. Silver might be added to toughen the metal for making jewellery intended for hard wear.
[ترجمه ترگمان]نقره ممکن است برای سختگیرانه تر نمودن فلز برای ساخت جواهرات مورد نظر برای پوشیدن سخت، اضافه شود
[ترجمه گوگل]نقره ممکن است به سخت شدن فلز برای ساخت جواهرات در نظر گرفته شده برای سایش سخت اضافه شده است

7. Women's groups are demanding that Congress toughen the law against stalkers.
[ترجمه ترگمان]گروه های زنان خواستار سختگیرانه تر نمودن قانون علیه stalkers هستند
[ترجمه گوگل]گروه های زنانه خواستار این هستند که کنگره قانون را علیه استالکر ها تشدید کند

8. The schools claimed to toughen boys, and they did.
[ترجمه ترگمان]مدارس ادعا کردند که سرسخت هستند و آن ها این کار را انجام دادند
[ترجمه گوگل]مدارس ادعا کردند که پسران را سخت تر می کردند و این کار را کردند

9. However, the Dulwich experience taught him to toughen up.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تجربه Dulwich به او یاد داد که مساله را تشدید کند
[ترجمه گوگل]با این حال، تجربه Dulwich به او یاد داد که سخت تر شود

10. Attempts to toughen the system by introducing a compulsory voucher system have done little to deter people.
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای سختگیرانه تر نمودن سیستم با معرفی یک سیستم ثبت اجباری برای ترساندن مردم کار کمی انجام داده اند
[ترجمه گوگل]تلاش برای تضعیف سیستم با معرفی یک سیستم کوپن اجباری برای جلوگیری از مردم به اندازه کافی انجام شده است

11. He was told to toughen up!
[ترجمه ترگمان]اون بهم گفته شد که قوی بشه
[ترجمه گوگل]او گفته شد که سخت تر شود!

12. He also proposes to toughen civil and criminal penalties for willful child labor violations.
[ترجمه ترگمان]او همچنین پیشنهاد می کند که مجازات های مدنی و جنایی برای نقض قانون کار کودکان را تشدید کند
[ترجمه گوگل]او همچنین پیشنهاد می دهد که مجازات های مدنی و کیفری را برای نقض حقوق کار کودکان محتاطانه تضعیف کند

13. The results show that polyetherimide toughen this resin system, but improve the dielectric performance.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که polyetherimide این سیستم رزین را تشدید می کند، اما عملکرد دی الکتریک را بهبود می بخشد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد پلی اتریمید این سیستم رزین را سخت تر می کند، اما عملکرد دی الکتریک را بهبود می بخشد

14. The city council is determined to toughen up the against crime.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر مصمم است که جرم علیه جرائم را تشدید کند
[ترجمه گوگل]شورای شهر مصمم است تا جرایم را تشدید کند

15. EU ministers also agreed to toughen against Zimbabwe's president Robert Mugabe.
[ترجمه ترگمان]وزرای اتحادیه اروپا همچنین با سختگیرانه تر نمودن رئیس جمهور زیمباوه، رابرت موگابه، موافقت کردند
[ترجمه گوگل]وزیران اتحادیه اروپا همچنین موافقت کردند که رابرت موگابه، رئیس جمهور زیمبابوه، قاطعانه عمل کند

پیشنهاد کاربران

toughen ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: چقرمه شدن
تعریف: فرایندی که به ایجاد خاصیت چقرمگی در یک مادۀ غذایی منجر می شود


کلمات دیگر: