کلمه جو
صفحه اصلی

chute


معنی : ناودان یا مجرای سرازیر، زوال، شیب تند رودخانه، انحطاط، مخفف کلمه پاراشوت، سقوط
معانی دیگر : لوله یا هر چیز سرازیری که به وسیله ی آن چیزی را به پایین می رسانند، ناوه، ناوک، ناودان، آبشار، تندآب، رود سرازیر (که جریان آب در آن بسیار خروشان است)، هر گونه سرازیری (مثلا جایی که در آن سر می خورند یا با سورتمه پایین می روند)، مخفف: پاراشوت، چتر نجات

انگلیسی به فارسی

شیب تند رودخانه، ناودان یا مجرای سرازیر، مخفف کلمه پاراشوت، (مجازاً) سقوط، انحطاط، زوال


چتر، ناودان یا مجرای سرازیر، زوال، شیب تند رودخانه، انحطاط، مخفف کلمه پاراشوت، سقوط


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sloped trough or channel down which things may slide in order to transport them.
مشابه: slide

- Letters poured down the mail chute.
[ترجمه ترگمان] نامه هایی از ناودان پستی سرازیر شد
[ترجمه گوگل] نامه های جعبه نامه را ریخت
- She tossed the sheets down the laundry chute.
[ترجمه ترگمان] ملافه ها را از سرسره رخت شویی پرت کرد
[ترجمه گوگل] او ورق های پایین را روی شستشوی لباسش گذاشت

(2) تعریف: a waterfall or swiftly moving section of a river.
مشابه: cascade

- They were attempting to go over the chute when they capsized.
[ترجمه ترگمان] وقتی که آن ها واژگون شدند، آن ها سعی داشتند از روی سرسره عبور کنند
[ترجمه گوگل] آنها در حال تلاش برای رفتن بیش از چوگان زمانی که آنها capsized
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: chutes, chuting, chuted
• : تعریف: to move or convey by means of a chute.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to move or descend by chute.
اسم ( noun )
• : تعریف: a steep or narrow slope, as for skiing or tobogganing.
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a parachute.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: chutes, chuting, chuted
• : تعریف: to descend to the earth by parachute.

- They chuted twice in the same day.
[ترجمه ترگمان] هر دو در یک روز دو برابر می شدند
[ترجمه گوگل] آنها در همان روز دو بار به هم زدند
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: chutist (n.)
• : تعریف: to drop by parachute from an aircraft.

- Firefighters were chuted to the perimeters of the forest fire.
[ترجمه ترگمان] Firefighters به مناطق مرکزی آتش جنگل پناه برده بودند
[ترجمه گوگل] آتش نشانان به محدوده آتش سوزی جنگل احضار شدند

• steep channel, tube, shaft; waterfall, cascade
a chute is a steep, narrow slope down which people or things can slide.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] شوت ؛ راهرویی با دیوار چوبی یا فلزی که در اصطبل در نظر گرفته می شود تا کار کردن با حیوان اسانتر باشد .
[عمران و معماری] شوت - شیب تند - تند آب - سراشیبی - کانال پرتابی - تند آبراه - سرسره - سطح شیبدار - خیزآب - ریزش با سقوط - آبشار - ریزش سقوط - ناوه شیبدار
[زمین شناسی] تند أب، ناوه شیبدار، ناودان (زمین ریخت شناسی): اصطلاحی در جزیره وایت، برای یک بریدگی با شیب تند که یک مسیر را از بالای سطح صخره به زمین زیر صخره ایجاد می کند. (آبشناسی): ناودان، یک مسیر آب شیب دار که یا بصورت طبیعی و یا بصورت مصنوعی شیبدار شده است. (کانسار): شوت؛ یک نوع رگچه مانند رگچه کانه.
[ریاضیات] سطح شیبدار، ناودانی، ناودان، سرسره
[معدن] ریزشگاه (عمومی) - ریزشگاه (معادن زیرزمینی)
[آب و خاک] تندآب، تند آبراهه، شوت، آب شره، شره آب،

مترادف و متضاد

ناودان یا مجرای سرازیر (اسم)
chute

زوال (اسم)
decline, decay, decadence, downfall, fadeaway, ebb, sublation, lapse, fall, chute, deterioration, consumption, tailspin

شیب تند رودخانه (اسم)
chute

انحطاط (اسم)
decline, decadence, downfall, devolution, downhill, slough, chute, degeneration, degeneracy, retrogradation

مخفف کلمه پاراشوت (اسم)
chute

سقوط (اسم)
drop, decline, downfall, fall, crash, collapse, chute, falling, crackup, prolapse, plumper, tailspin

ramp, slope


Synonyms: channel, course, fall, gutter, incline, rapid, runway, slide, trough


جملات نمونه

1. the cement is poured at the foundation of the building through this chute
سیمان را از طریق این ناوه به شالوده ی ساختمان می ریزند.

2. You can release the chute with either hand, but it is easier to do it with the left.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید ناودان را با هر دست رها کنید، اما انجام آن با سمت چپ آسان تر است
[ترجمه گوگل]شما می توانید هر یک از دست را آزاد کنید، اما این کار با سمت چپ آسان تر است

3. The rubbish goes down the chute into a large bin.
[ترجمه ترگمان]زباله در یک سطل بزرگ پایین می رود
[ترجمه گوگل]زباله به سمت یک ظرف بزرگ می رود

4. How about coal, roaring down a tin chute and into a basement bin?
[ترجمه ترگمان]نظرت راجع به زغال سنگ، شکستن یه سرسره فلزی و توی یه سطل زیرزمینی چی؟
[ترجمه گوگل]چگونه در مورد زغال سنگ، ریزه کردن یک قلع قلع و به زیرزمین بن؟

5. We make it through the chute, cross Ca ada del Oro and enjoy the view of colorful changing sycamores.
[ترجمه ترگمان]ما این کار را از طریق ناودان، cross ada دل اورو و لذت بردن از دیدگاه تغییر رنگ رنگین، انجام می دهیم
[ترجمه گوگل]ما آن را از طریق چوبه دار، عبور Ca ada del Oro و لذت بردن از مشاهده تغییر رنگارنگ sycamores

6. The main chute cluster banged open and a second bar switch was extended.
[ترجمه ترگمان]ناودان اصلی به شدت باز شد و سوییچ بار دوم تمدید شد
[ترجمه گوگل]خوشه خوشه اصلی باز شد و سوئیچ نوار دوم گسترش یافت

7. So I begin creeping down the chute.
[ترجمه ترگمان]بنابراین شروع می کنم به پایین رفتن از سرسره
[ترجمه گوگل]بنابراین من شروع به خزیدن پایین چاله

8. Cows were led down a chute to be branded.
[ترجمه ترگمان]گاوه ای خود را به سمت یک سرسره به پایین هدایت کردند تا داغ خورده شوند
[ترجمه گوگل]گاوها به یک چوبه برده می شوند تا مارجین شوند

9. She did it anyway, deploying her chute so late that the jolt made her see stars.
[ترجمه ترگمان]به هر حال این کار را کرده بود و چنان late را به هم وصل کرده بود که باعث شد آن ها ستاره را ببینند
[ترجمه گوگل]هرچند او این کار را انجام داد، به طوری که دنده های او را به گونه ای طراحی کرد که ناگهان ستاره اش را دید

10. He rode his bike down that rocky chute behind the school.
[ترجمه ترگمان]او دوچرخه اش را از روی سرسره سنگی پشت مدرسه می راند
[ترجمه گوگل]او دوچرخه سواری خود را پایین این چاله سنگی پشت مدرسه سوار کرد

11. Went in through the coal chute, down into the basement, came back upstairs, and let him in.
[ترجمه ترگمان]از سرسره آبی که در زیرزمین بود داخل شد و به طبقه بالا برگشت و به او اجازه داخل شدن داد
[ترجمه گوگل]به داخل حیاط زغال سنگ رفتم، به زیرزمین رفتم، به طبقه بالا برگشتم و به او اجازه دادم

12. I stopped at the compactor chute and disposed of my disposable gloves.
[ترجمه ترگمان]من جلوی the خرد کن توقف کردم و از دستکش های disposable دست کشیدم
[ترجمه گوگل]من در قطعه قطعه قطعه قطعه شدم و دستکش های یکبار مصرفم را از دست دادم

13. There was a sickening lurch as my chute opened and my harness tightened round me so that I could hardly breathe.
[ترجمه ترگمان]وقتی chute باز شد و harness به دور من تنگ تر شد، به سختی می توانستم نفس بکشم
[ترجمه گوگل]یک لکه ناله به وجود آمد، وقتی که گودال من باز شد و مهار من دور گردنم گردید تا به سختی نفس بکشم

14. Spent cartridges are ejected straight down through the chute, which exits just behind the pistol grip.
[ترجمه ترگمان]فشنگ از chute که درست در پشت تپانچه بسته می شود، از سوراخ بیرون پرت می شود
[ترجمه گوگل]کارتریج های مصرف شده به طور مستقیم از طریق چوبه ای خارج می شوند که از پشت دستگیره تانک خارج می شود

The cement is poured at the foundation of the building through this chute.

سیمان را از طریق این ناوه به شالوده‌ی ساختمان می‌ریزند.


پیشنهاد کاربران

محل ریزش ( در نوار نقاله ها )

فواره آب

cattle chute: محل تنگ برای نگهداری دام. فنسِ تیمار کردن دام.

مجرای ریزش ( در نوار نقاله )

شیب تند


کلمات دیگر: