کلمه جو
صفحه اصلی

rung


معنی : پله، پله نردبان، اسپوک
معانی دیگر : مرحله، درجه، زینه، گامه، رده، پله ی نردبان، (چوب افقی که پایه های میز و غیره را از پایین به هم وصل و محکم می کند) بست، پشت بند، اسم مفعول و (نادر) زمان گذشته ی فعل: ring، میله چر  فرمان

انگلیسی به فارسی

اسپوک، میله چرخ فرمان، پله نردبان، پله، مرحله


قسمت سوم فعل Ring


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of ring
اسم ( noun )
مشتقات: rungless (adj.)
• : تعریف: a horizontal crossbar, usu. rounded and usu. one of several, braced between two vertical members, as on a ladder or between the legs of a chair.

• horizontal step on a ladder; degree, level
the rungs of a ladder are the wooden or metal bars that form the steps.
if you reach a particular rung in an organization, you reach that level in it.
rung is also the past participle of some meanings of ring.

Infinitive: ring, Simple Past: rang


دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] پله نردبان، میله
[مهندسی گاز] پله، نردبان
[] پلة رکاب

مترادف و متضاد

پله (اسم)
degree, scale, quantum, stage, echelon, stair, step, rung, round of the ladder

پله نردبان (اسم)
rung, rundle

اسپوک (اسم)
rung, spoke

notch, step


Synonyms: bar, board, crossbar, crosspiece, degree, grade, level, rod, round, rundle, stage, tread


جملات نمونه

1. he belongs to a higher social rung
او به یک رده ی بالاتر اجتماعی تعلق دارد.

2. he had conditioned the dogs to bark as soon as a bell was rung
او سگ ها را خو داده بودکه به مجرد به صدا درآمدن زنگ پارس کنند.

3. She'd rung up to discuss the divorce.
[ترجمه ترگمان]او خودش را بلند کرده بود تا راجع به طلاق صحبت کند
[ترجمه گوگل]او به بحث درباره طلاق میپردازد

4. Hold the ladder tightly and move up a rung at a time.
[ترجمه ترگمان]نردبان را محکم بگیر و یک دفعه یک پله بالا ببر
[ترجمه گوگل]نردبان را به تدریج نگه دارید و در یک زمان حرکت کنید

5. The bell has rung for a long time.
[ترجمه ترگمان]زنگ مدت زیادی نواخته می شود
[ترجمه گوگل]زنگ برای مدتی طول کشید

6. The church bell used to be rung to signify disaster.
[ترجمه ترگمان]زنگ کلیسا در شرف وقوع یک فاجعه بود
[ترجمه گوگل]زنگ کلیسا به معنای فاجعه بود

7. He is still on the bottom rung of the political ladder.
[ترجمه ترگمان]او هنوز در پله پایین نردبان سیاسی قرار دارد
[ترجمه گوگل]او هنوز در پایه ی نردبان سیاسی قرار دارد

8. I couldn't get back to sleep after he'd rung.
[ترجمه ترگمان]بعد از انکه او زنگ زد، نمی توانستم به خواب برگردم
[ترجمه گوگل]من نمی توانستم بعد از اینکه او را رها کردم دوباره به خواب بروم

9. The curtain has been rung down; the theatrical company are leaving here tomorrow.
[ترجمه ترگمان]پرده به زمین افتاده و فردا هم جمع تئاتری در اینجا باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]پرده پایین آمده است؛ شرکت تئاتر فردا از اینجا خارج می شود

10. She has rung me once since she left.
[ترجمه ترگمان]از وقتی رفت، او مرا صدا زد
[ترجمه گوگل]او از زمان ترک او یک بار به من حمله کرده است

11. He put his foot on the bottom rung to keep the ladder steady.
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پله گذاشت تا نردبان را محکم نگه دارد
[ترجمه گوگل]او پای خود را در پایین پایین گذاشت تا نردبان را پایدار نگه دارد

12. I'm sorry, I've rung up the wrong amount.
[ترجمه ترگمان]متاسفم، من به اندازه کافی اشتباه کردم
[ترجمه گوگل]من متاسفم، من مقدار اشتباه را بالا برده ام

13. Most of the workers had already rung in by the time I arrived.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه من برسم، بیشتر کارگران در حال زنگ زدن بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارگران در حال حاضر در زمان وارد شده بودند

14. Have you rung up your mother recently?
[ترجمه ترگمان]تازگی ها مادرت را صدا کردی؟
[ترجمه گوگل]آیا اخیرا مادر خود را زده اید؟

15. Humans are on the highest rung of the evolutionary ladder.
[ترجمه ترگمان]انسان ها در بالاترین درجه نردبان تکاملی قرار دارند
[ترجمه گوگل]انسان ها در بالاترین قله نردبان تکاملی قرار دارند

He belongs to a higher social rung.

او به یک رده‌ی بالاتر اجتماعی تعلق دارد.


پیشنهاد کاربران

rung گذشته ی فعل ring به معنای زنگ زدن ( تلفن کردن ) است مثال:
i was thinking about a friend i should have rung last week

به معنی رده بندی هم هس. توی رشته های ورزشی

۱ - پله نردیان step of a ladder
۲ - مرحله stage, level

a "rung" is the horizontal step of a ladder. the expression "taking the next rung up" is a way to describe doing something at a higher level :


کلمات دیگر: