کلمه جو
صفحه اصلی

isotropic


معنی : همگرای، دارای خواص فیزیکی مشابه، دارای خواص برابر از هرسو
معانی دیگر : (شیمی) جورگرای، ایزوتروپ، همسانگرد (isotropous هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

دارای خواص برابر از هرسو، همگرای، دارای خواص فیزیکی مشابه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: isotropous (adj.)
• : تعریف: having physical properties, such as heat conductivity or growth, that are the same along any axis of measurement.

• isotropous; having the same properties or characteristics along all axes (physics); having no predefined axes (zoology)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ایزوتروپیک - همسان - متجانس - همگن - تکگاشت - همسانگرد
[برق و الکترونیک] هم سانگرد، هم جهتی
[مهندسی گاز] دارای خواص یکسان و مساوی
[زمین شناسی] هم رفتار
[نساجی] ایزوتروپیک - یکسان - همگن - متجانس
[ریاضیات] متجانس، یکسان گرد، همسان گرد، همگن، همروند، ایزوتروپ
[پلیمر] همسان، متقارن، ترتیب قرارگیری مواد تقویت کتتده در حالت تصادفی که نتیجه آن استحکام یکسان در تمام جهات می‏باشد
[آمار] همسانگرد
[آب و خاک] همگن، ایزوتروپ

مترادف و متضاد

همگرای (صفت)
isotropic

دارای خواص فیزیکی مشابه (صفت)
isotropic

دارای خواص برابر از هر سو (صفت)
isotropic

جملات نمونه

1. isotropic material
ماده ی همسانگرد

2. For an isotropic material G and K are the two independent elastic constants.
[ترجمه ترگمان]برای یک ماده isotropic G و K دو ثابت های الاستیک مستقل هستند
[ترجمه گوگل]برای یک ماده ایزوتروپیک G و K دو ثابت ثابت الاستیک هستند

3. The isotropic bile samples were subsequently used to measure the nucleation time and the relative distribution of vesicular cholesterol.
[ترجمه ترگمان]نمونه های صفرای isotropic متعاقبا برای اندازه گیری زمان تشکیل هسته و توزیع نسبی کلسترول خون مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سپس نمونه های ایزوتروپیک صفرا برای اندازه گیری زمان خلط و توزیع نسبی کلسترول حاملگی استفاده شد

4. The world comes to appear homogeneous, isotropic, decentered.
[ترجمه ترگمان]جهان به صورت همگن، ایزوتروپیک، decentered ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]جهان می آید به نظر می رسد همگن، ایزوتروپیک، decentered

5. In isotropic materials only 2 elastic constants are required.
[ترجمه ترگمان]در مواد همسان تنها ۲ ثابت های الاستیک لازم است
[ترجمه گوگل]در مواد ایزوتروپیک فقط 2 الاستیک ثابت مورد نیاز است

6. The situation is very different in a homogeneous, isotropic, curved space with K negative.
[ترجمه ترگمان]موقعیت در یک فضای همگن، ایزوتروپیک و خمیده با K منفی تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]وضعیت در فضای همگن، ایزوتروپیک، منحنی با K منفی بسیار متفاوت است

7. The earth is considered as isotropic to wave propagation.
[ترجمه ترگمان]زمین به عنوان ایزوتروپیک برای انتشار امواج در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]زمین به عنوان یک ایزوتروپیک برای انتشار موج مورد توجه قرار گرفته است

8. A homogeneous isotropic thin plate, on which the surface force acts and there are many actuators of discrete distribution, is considered.
[ترجمه ترگمان]یک صفحه نازک ایزوتروپیک که در آن نیروی سطحی اعمال می شود و عملگرهای زیادی در توزیع گسسته وجود دارد، در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]یک ورق نازک ایزوتروپیک همگن که در آن نیروی سطح عمل می کند و تعداد زیادی از محرک های توزیع گسسته وجود دارد

9. Shakedown theorem under isotropic hardening is presented and proved in this paper. Namely, shakedown state is always achievable for structure of isotropic hardening materials under cycling loads.
[ترجمه ترگمان]قضیه shakedown تحت hardening ایزوتروپیک ارائه و در این مقاله اثبات شده است یعنی، حالت shakedown همیشه برای ساختار مواد سخت isotropic تحت باره ای دوچرخه سواری قابل دستیابی است
[ترجمه گوگل]تئوری Shakedown تحت سخت شدن ایزوتروپیک ارائه شده و ثابت شده در این مقاله به طور خاص، حالت دولتی برای ساختار مواد سخت کننده ایزوتروپیک تحت بارهای دوچرخه سواری همیشه قابل دستیابی است

10. Another expression of the radial matrix elements for isotropic harmonic oscillator is obtained by using progressional expression of the generalized Laguerre polynomial and the partial integration.
[ترجمه ترگمان]بیان دیگر عناصر ماتریس شعاعی برای نوسانگر هارمونیک isotropic با استفاده از بیان progressional چند جمله ای تعمیم یافته و انتگرال جزیی به دست می آید
[ترجمه گوگل]بیان دیگری از عناصر ماتریس شعاعی برای نوسانگر هارمونیک ایزوتروپیک با استفاده از بیان پیشرفته چندجملهای تعریف شده Laguerre و یکپارچگی جزئی حاصل می شود

11. An uniform distribution, isotropic thin plate, on which both surface there are discrete distribution piezoelectric actuators, is considered.
[ترجمه ترگمان]یک توزیع یکنواخت، یک صفحه نازک ایزوتروپیک که در آن هر دو سطح عملگر پیزو الکتریک توزیع گسسته وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک توزیع یکنواخت، ورق نازک ایزوتروپیک، که در آن هر دو سطح توزیع پیزوالکتریک توزیع گسسته وجود دارد، در نظر گرفته شده است

12. Our factory produces both isotropic and anisotropic flexible and plastic magnets.
[ترجمه ترگمان]کارخانه ما هم isotropic isotropic و هم anisotropic پلاستیکی را تولید می کند
[ترجمه گوگل]کارخانه ما هر دو آهنرباهای انعطاف پذیر و غیر انعکاسی انعطاف پذیر و پلاستیکی را تولید می کند

13. It was realized very early on that interactions involving isotropic stellar winds had serious inherent problems involving energy.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود متوجه شدم که تعاملات شامل باده ای ستاره ای isotropic مشکلات ذاتی شدیدی را شامل می شود که شامل انرژی می شود
[ترجمه گوگل]خیلی زود متوجه شدیم که تعاملات با باد با ستاره های مصنوعی دارای مشکلات جدی ذاتی مربوط به انرژی هستند

14. First consider displacements in a flat three-dimensional space, which is one sort of isotropic homogeneous space.
[ترجمه ترگمان]اول، جابجایی های در یک فضای سه بعدی مسطح، که یک نوع فضای همگن ایزوتروپیک است، در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]ابتدا جابه جایی را در یک فضای سه بعدی مسطح، که یک نوع از فضای همگن ایزوتروپیک است، در نظر بگیرید

15. Analogues of these elastic relations apply for viscoelastic materials as for the case of isotropic elasticity considered before.
[ترجمه ترگمان]analogues این روابط الاستیک برای مواد ویسکوالاستیک از نظر کشش ایزوتروپیک که قبلا در نظر گرفته شده است، اعمال می شوند
[ترجمه گوگل]آنالوگهای این روابط انعطاف پذیر برای مواد ویسکولاستیک به عنوان موردی از کشش ایزوتروپیک مورد استفاده قرار می گیرد

isotropic material

ماده‌ی هم‌سان‌گرد


پیشنهاد کاربران

همسان گرد


کلمات دیگر: