کلمه جو
صفحه اصلی

run on


معنی : ادامه دادن، بتفصیل بیان کردن
معانی دیگر : 1- ادامه دادن، ادامه یافتن 2- به آخر چیزی اضافه کردن 3- دائما حرف زدن، بدون وقفه

انگلیسی به فارسی

ادامه دادن


به آخر چیزی اضافه کردن


بی‌وقفه حرف زدن


دنباله‌ی سخنی را در شعر یا بیت بعدی ادامه دادن


ادامه دادن، بتفصیل بیان کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or designating that which is run on or appended, as in printing or printed matter.

(2) تعریف: of or designating a line of verse whose sense is completed in the next line.
اسم ( noun )
• : تعریف: that which is run on or appended.

• continue

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] ادامه دادن
[آب و خاک] جریان ورودی

مترادف و متضاد

ادامه دادن (فعل)
further, run, bring on, keep, maintain, continue, hang on, carry on, extend, hold over, run on

به تفصیل بیان کردن (فعل)
run on

Continue without interruption


to add (something) at the end


Continue talking for a long time


enjambment


جملات نمونه

1. The new Metro is designed to run on unleaded fuel.
[ترجمه ترگمان]مترو جدید برای شرکت در سوخت بدون سرب طراحی شده است
[ترجمه گوگل]Metro جدید طراحی شده است تا با سوخت بدون سرب کار کند

2. The war could run on for another year yet.
[ترجمه رضا کاظم زاده] جنگ می توانست برای یک سال دیگر نیز ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]جنگ ممکن بود تا یک سال دیگر ادامه یابد
[ترجمه گوگل]جنگ هنوز می تواند برای یک سال دیگر اجرا شود

3. The country is run on socialist principles.
[ترجمه ترگمان]این کشور در حال اجرا بر روی اصول سوسیالیستی است
[ترجمه گوگل]کشور بر اساس اصول سوسیالیستی است

4. Catering in the schools is run on a franchise basis.
[ترجمه ترگمان]کار تدارکات در مدارس بر پایه حق امتیاز اجرا می شود
[ترجمه گوگل]غذا در مدارس بر اساس یک حق رای دادن اجرا می شود

5. Is it possible for cars to run on pure alcohol?
[ترجمه ترگمان]آیا این کار برای ماشین ها ممکن است که بر روی الکل پاک اجرا شوند؟
[ترجمه گوگل]آیا اتومبیل ها در الکل خالص امکان پذیر است؟

6. The software will run on any PC.
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار بر روی هر کامپیوتر شخصی اجرا خواهد شد
[ترجمه گوگل]این نرم افزار بر روی هر کامپیوتر اجرا می شود

7. What sort of fuel does the car run on?
[ترجمه ترگمان]ماشین به چه نوع سوخت می رود؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد؟

8. Additionally, the bus service will run on Sundays, every two hours.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هر دو ساعت، سرویس اتوبوس در روزه ای یکشنبه برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، خدمات اتوبوس در هر دو ساعت یکشنبه ها اجرا خواهند شد

9. Trains run on two rails.
[ترجمه ترگمان]قطار در دو ریل جریان دارد
[ترجمه گوگل]قطارها بر روی دو ریل اجرا می شوند

10. The theatre will be run on a shoestring.
[ترجمه ترگمان]تئاتر بر روی یک shoestring اجرا خواهد شد
[ترجمه گوگل]تئاتر بر روی تسلیحاتی اجرا می شود

11. Most cars run on unleaded fuel.
[ترجمه ترگمان]بیشتر اتومبیل ها از سوخت بدون سرب فرار می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر اتومبیل ها با سوخت بدون سرب کار می کنند

12. These things always run on longer than people imagine.
[ترجمه ترگمان]این چیزها همیشه طولانی تر از چیزی است که مردم تصور می کنند
[ترجمه گوگل]این چیزها همیشه طولانی تر از تصور مردم است

13. She will run on for hours about her romantic deeds.
[ترجمه ترگمان]ساعت ها درباره کاره ای عاشقانه او ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]او برای ساعت ها در مورد اعمال عاشقانه خود اجرا خواهد کرد

14. The trains don't run on Christmas Day.
[ترجمه ترگمان]قطارها در روز عید نوئل حرکت نمی کنند
[ترجمه گوگل]قطارها در روز کریسمس اجرا نمی شوند

پیشنهاد کاربران

کار کردن

حرکت کردن روی ( ریل و غیره )
Trains run on rails ( = move along on top of them )
قطارها روی ریل حرکت می کنند

انجام دادن
They’re running tests on his heart functions

کار کردن با ( انرژی خورشیدی و غیره )
Some calculators run on solar power

ادامه داشتن ( برای مدت زمان معینی )
The show ran on Broadway for six weeks before closing

a run on sth
COMMERCE
1 ) a period when people buy more of a particular product than usual:
e. g. The warm weather sparked a run on air conditioners
2 ) a period when many people suddenly sell more of a particular currency than usual:
a run on the dollar/pound/yen
e. g. A sudden run on the dollar has lowered its value

run - on ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: روان رو
تعریف: ویژگی آبی که از بالادست به منطقه ای وارد می شود و به صورت افقی روی سطح خاک جریان می یابد


کلمات دیگر: