1. snuff out
1- (شمع و غیره را) خاموش کردن،خفه کردن 2- (ناگهان) به پایان رساندن،نابود کردن
2. up to snuff
(عامیانه) 1- در سطح یا میزان طبیعی (از نظر سلامتی یا خاصیت و غیره)،به حد نصاب 2- (انگلیس) هشیار،زیرک،گول نخور
3. Very few people take snuff nowadays.
[ترجمه ترگمان]امروزه بسیاری از مردم انفیه می کشند
[ترجمه گوگل]تعداد بسیار کمی از مردم در حال حاضر در حال مصرف هستند
4. He took a pinch of snuff .
[ترجمه ترگمان]انفیه کشید
[ترجمه گوگل]او یک خرج شیرینی زد
5. He's so old that he will snuff out one of these days.
[ترجمه ترگمان]او آنقدر پیر است که یکی از این روزها انفیه بکشد
[ترجمه گوگل]او خیلی قدیمی است که یکی از این روزها را از بین می برد
6. He thought he was about to snuff it.
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد که دارد انفیه می کشید
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که او در مورد آن است
7. The recent rebound in mortgage rates could snuff out the housing recovery.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت اخیر در نرخ وام مسکن می تواند منجر به خروج مسکن از خانه شود
[ترجمه گوگل]بازده اخیر در نرخ وام مسکن می تواند بهبود بخشیدن به مسکن را تضعیف کند
8. The probably truth is that, like snuff, he regularly got up aristocratic noses.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که مثل انفیه زدن به طور مرتب بینی اشراف را مرتب می کند
[ترجمه گوگل]احتمالا حقیقت این است که، مثل شیرینی، او به طور منظم بینی های اشرافی را بالا می برد
9. Method: Any random idiot knows how to snuff out a candle after a quick lick of the fingers.
[ترجمه ترگمان]هر احمق تصادفی می داند چطور می تواند بعد از یک لیس زدن انگشتان، شمع را خاموش کند
[ترجمه گوگل]روش هر نوع عجیب و غریب تصادفی می داند که چگونه یک شمع را بعد از لیسیدن سریع انگشتان، از آن استفاده می کند
10. One of the mills still produces snuff.
[ترجمه ترگمان]یکی از کارخانه های هنوز انفیه را بیرون می آورد
[ترجمه گوگل]یکی از کارخانجات هنوز تولید شیرینی می کند
11. In his hands he holds a snuff box, shaped like a small quiver, and a thin stick.
[ترجمه ترگمان]در دست او جعبه انفیه را در دست دارد که شبیه یک quiver کوچک و چوبی نازک است
[ترجمه گوگل]در دستان او یک جعبه شفاف را نگه می دارد، مانند یک تیر انداز کوچک و یک چوب نازک
12. She'd taxed him with trading them for snuff, which was his passion, and he'd not denied it.
[ترجمه ترگمان]او را به فروش برده بود تا انفیه بکشد، که سودای او بود، و آن را انکار نکرد
[ترجمه گوگل]او می خواست او را به خاطر شگفت انگیزش که آن اشتیاق او بود، مالی کند و او آن را انکار کرد
13. Some have drawn up guidelines to snuff out only the most potent forms.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها راهنمایی برای استفاده از قوی ترین اشکال را مطرح کرده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از دستورالعمل ها را فقط برای شکل دادن به قوی ترین شکل ها طراحی کرده اند
14. They never said anything about snuff, silverweed and horse-racing.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت چیزی در مورد انفیه و اسب و مسابقه اسب سواری نمی گفتند
[ترجمه گوگل]آنها هیچ وقت درباره چیزی شگفت انگیز، گل نقره ای و اسب سواری صحبت نمی کردند
15. The Cowboys had tried to snuff them.
[ترجمه ترگمان]مدیر عامل سعی کرده بود آن ها را انفیه بکشد
[ترجمه گوگل]کابوی ها سعی داشتند آنها را بسوزانند