1. turbulent air currents
جریان های پرتلاطم هوا
2. turbulent grief
غم جانگداز
3. a turbulent crowd
جمعیتی آشوبگر
4. he warned me against swimming in that turbulent river
او به من هشدار داد که در آن رود پر تلاطم شنا نکنم.
5. Not until this turbulent region can shuffle off the burdens of the past will it be able to settle peacefully into the community of nations.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که این منطقه آشفته بتواند بار گذشته را منحرف کند، قادر به حل مسالمت آمیز در جامعه ملت ها خواهد بود
[ترجمه گوگل]تا زمانی که این منطقه آشفته نمی تواند بارهای گذشته را از هم جدا کند، قادر به حل مسالمت آمیز در جامعه ملت خواهد بود
6. They had been together for five or six turbulent years of rows and reconciliations.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای پنج یا شش سال آشفته و پر از صلح و آشتی با هم بودند
[ترجمه گوگل]آنها برای پنج یا شش سال آشفتگی ردیف و مصالحه با هم متحد شده بودند
7. He has had a turbulent political career.
[ترجمه ترگمان]او یک شغل سیاسی آشفته داشته است
[ترجمه گوگل]او یک حرفه سیاسی متضاد داشته است
8. The ship breasted the turbulent seas.
[ترجمه ترگمان]کشتی از دریاهای متلاطم دور می زد
[ترجمه گوگل]کشتی کشتی های دریایی را پرورش داد
9. This has been a turbulent week for the government.
[ترجمه ترگمان]این یک هفته پر آشوب برای دولت بوده است
[ترجمه گوگل]این برای دولت یک هفته آشفته است
10. The seas grew turbulent, tossing the small boat like a cork.
[ترجمه ترگمان]دریا متلاطم شد و قایق کوچک را مثل چوب پنبه تکان داد
[ترجمه گوگل]دریاها آشفته و پر از قایق کوچک مانند چوب پنبه بود
11. The aircraft is designed to withstand turbulent conditions.
[ترجمه ترگمان]این هواپیما برای تحمل شرایط آشفته طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این هواپیما برای مقاومت در برابر شرایط آشفته طراحی شده است
12. The sea was too turbulent for us to be able to take the boat out.
[ترجمه ترگمان]دریا برای ما خیلی متلاطم بود که بتوانیم قایق را بیرون ببریم
[ترجمه گوگل]دریا برای ما خیلی آشفته بود تا بتوانیم قایق را بیرون بیاوریم
13. However, turbulent airflow randomly alters the direction of lift on a flying wing.
[ترجمه ترگمان]با این حال جریان هوا متلاطم به طور تصادفی مسیر آسانسور را به سمت یک بال پرواز تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، جریان هوای آشفته به طور تصادفی مسیر لغزش در یک بال پرواز را تغییر می دهد
14. The clouds were turbulent and gray, a cool, light rain still falling.
[ترجمه ترگمان]ابرها آرام و خاکستری بودند و باران ریزی همچنان می بارید
[ترجمه گوگل]ابرها آشفته و خاکستری بودند، باران سرد و کم بار هنوز در حال سقوط است
15. It is time to turn to the turbulent scene of public examinations as they now are.
[ترجمه ترگمان]اکنون زمان آن رسیده که به صحنه آشفته امتحانات عمومی تبدیل شود
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که در حال حاضر به صحنه آشفته معاینات عمومی تبدیل شوند
16. This is a consequence of the fact that turbulent flows normally occur at high Reynolds number.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه این واقعیت است که جریان های آشفته معمولا در عدد رینولدز بالا رخ می دهند
[ترجمه گوگل]این یک نتیجه از این واقعیت است که جریان های آشفته به طور معمول در تعداد رینولدز بالا رخ می دهد
17. The first hour proved fairly turbulent, as we skimmed under some cumulus build-ups.
[ترجمه ترگمان]اولین ساعت کاملا آشفته شد، به طوری که ما از زیر برخی ups cumulus عبور کردیم
[ترجمه گوگل]ساعت اول دچار آشفتگی شدید شده بود، همانطور که در برخی از ساختارهای کومولوس کمبود داشتیم