کلمه جو
صفحه اصلی

bimodal


(آمار) دو نمایی، دو نما، دوکوهانی، دوقله ای، دوقلهای bimodal distribution توزیع دو نمایی

انگلیسی به فارسی

(آمار) دو نمایی، دو نما، دوکوهانی، دوقله‌ای


دوحالته


انگلیسی به انگلیسی

• having two modes; occurring with two modes (statistics); designed to operate on either railroads or highways (of vehicles)

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] دو نمایی، دو مدی
[معدن] دو اوجی (دانه بندی)
[پلیمر] دو قله ای

جملات نمونه

1. bimodal distribution
توزیع دو نمایی

2. The citation patterns again show a bimodal distribution, with two median half-lives.
[ترجمه ترگمان]الگوهای ارجاع بار دیگر توزیع bimodal را با دو نیمه عمر متوسط نشان می دهند
[ترجمه گوگل]الگوهای استنادی دوباره یک توزیع دوبعدی را با دو نیمه عمودی متوسط ​​نشان می دهد

3. They suggest that there is a bimodal distribution of citation counts, with short-term and long-term components.
[ترجمه ترگمان]آن ها پیشنهاد می کنند که یک توزیع bimodal از تعداد citation وجود دارد، با مولفه های بلند مدت و بلند مدت
[ترجمه گوگل]آنها پیشنهاد می کنند که یک توزیع دوجانبه شمارش استنادی با اجزای کوتاه مدت و بلند مدت وجود دارد

4. The logic factor can be seen to be bimodal in this part of its range.
[ترجمه ترگمان]عامل منطق را می توان در این بخش از محدوده خود مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]فاکتور منطقی در این قسمت از محدوده آن، دوبعدی است

5. This distribution, then, has two modes called a bimodal distribution.
[ترجمه ترگمان]سپس این توزیع، دو حالت به نام یک توزیع bimodal دارد
[ترجمه گوگل]این توزیع، پس از آن، دارای دو حالت نامیده می شود توزیع bimodal

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

7. The ore - a bimodal rock association and exhibit assembly characteristics of pyroclastic rock, orebody and exhalite.
[ترجمه ترگمان]سنگ معدن سنگ معدن سنگ bimodal است و ویژگی های اسمبلی از سنگ pyroclastic، orebody و exhalite را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سنگ - یک انجمن سنگ دو طرفه و ویژگی های مونتاژ ویژگی های سنگ pyroclastic، bodybody و exhalite است

8. Bimodal granite is considered to be a mineralizing mother rock for magmatic hydrothermal gold deposits in south Liaoning provice.
[ترجمه ترگمان]سنگ خارا در نظر گرفته می شود که یک صخره کوچک مادر برای magmatic کردن ذخایر طلای hydrothermal در استان لیائونینگ جنوبی باشد
[ترجمه گوگل]گرانیت Bimodal به عنوان سنگ کانی سنگی سنگ برای رسوبات هیدروترمال طلا مغناطیسی در Liaoning provice مورد توجه قرار گرفته است

9. The rifting magmatic action is mostly bimodal volcanicity in volcanic grabens located at both sides of the CSTZ formed and the synchronous magmatic irruption is also bimodal posture .
[ترجمه ترگمان]فعالیت rifting rifting عمدتا bimodal volcanicity در grabens آتشفشانی است که در هر دو طرف of تشکیل شده است و the magmatic همزمان نیز به حالت تعلیق درآمده است
[ترجمه گوگل]اکثریت ماگمایی رتیپس عمدتا بومودال آتشفشانی در گرانول های آتشفشانی است که در هر دو طرف CSTZ تشکیل شده است و همچنین اختلال مغناطیسی همگام نیز وضعیت دو طرفه است

10. Developments in the bimodal polyethylene process, cyclopentadienyl metal catalysts and gas phase ethylene polymerization with the liquid condensation technology are reviewed.
[ترجمه ترگمان]توسعه در فرآیند پلی اتیلن bimodal، کاتالیست های فلزی پایه سیکلوپنتادی انیل و polymerization فاز گاز با فن آوری تغلیظ مایع مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]پیشرفت در فرآیند پلی اتیلن بموادال، کاتالیزورهای کاتالیزور سیکلپنتایدییل فلزی و پلیمریزاسیون اتیلن فاز گاز با تکنولوژی تراکم مایع بررسی شده است

11. The Evaporation Rate of Lolium and Poa was bimodal, but the midday rest phenomenon was not obvious.
[ترجمه ترگمان]آهنگ Evaporation of و Poa bimodal بود، اما پدیده استراحت ظهر واضح نبود
[ترجمه گوگل]نرخ تبخیر Lolium و Poa دوجداره بود، اما پدیده استراحت در نیمه شب آشکار نبود

12. The bimetallic catalyst for bimodal molecular weight distribution polyethylene was also introduced briefly.
[ترجمه ترگمان]کاتالیزگر bimetallic برای توزیع وزن مولکولی bimodal نیز به طور خلاصه معرفی شد
[ترجمه گوگل]کاتالیست دوتایی برای توزیع وزن مولکولی bimodal پلی اتیلن نیز به طور خلاصه معرفی شد

13. It'should be either approximately normal, bimodal, or skewed distribution.
[ترجمه ترگمان]این باید یا تقریبا در توزیع نرمال، bimodal یا مورب باشد
[ترجمه گوگل]این باید تقریبا نرمال، دوزیسته یا توزیع مبهم باشد

14. Catalysts and technologies employed in the production of bimodal molecular weight distribution PE, abroad, were reviewed.
[ترجمه ترگمان]Catalysts و فن آوری های بکار گرفته شده در تولید PE توزیع وزن مولکولی bimodal در خارج از کشور مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]کاتالیزورها و فن آوری های مورد استفاده در تولید پراکندگی توزیع وزن مولکولی bimodal در خارج از کشور مورد بررسی قرار گرفت

15. In each bimodal volcanic succession, there exists a differentiation crystallization relationship between basic and silicic lavas .
[ترجمه ترگمان]در هر یک از توالی آتش فشانی منجمد، یک رابطه crystallization بین basic و silicic وجود دارد
[ترجمه گوگل]در هر دنباله ای آتشفشانی دوجانبه، یک رابطه متمایز شدن بلورینگی بین گدازه های پایه و سیلیکونی وجود دارد

bimodal distribution

توزیع دو نمایی



کلمات دیگر: