1. invisible exports such as tourism and banking
صادرات ناآشکار مانند جهانگردی و بانکداری
2. an invisible man
مرد نامرئی
3. the company's invisible assets
دارایی های اعلام نشده ی شرکت
4. small and almost invisible dots
نقطه های ریز و تقریبا غیرقابل تشخیص
5. the house is invisible from the road, being surrounded by trees
چون اطراف خانه درخت قرار دارد از جاده قابل رویت نیست.
6. a net with almost invisible meshes
یک تور که نخ های آن تقریبا غیرقابل رویت هستند
7. he claimed that his contraption will make humans invisible
او مدعی بود که دستگاه سرهم بندی شده اش انسان را نامرئی می کند.
8. the sea is endless (and) its shore is invisible
دریا بی انتهاست،ساحلش ناپیداست
9. He wished that he could make himself invisible.
[ترجمه ترگمان]آرزو می کرد که ای کاش می توانست خود را نامریی کند
[ترجمه گوگل]او آرزو کرد که خودش را نامرئی کند
10. Most spiders weave webs that are almost invisible.
[ترجمه ترگمان]بیشتر عنکبوت های تار عنکبوتی که تقریبا نامریی هستند
[ترجمه گوگل]اکثر عنکبوت ها بافتنی هستند که تقریبا نامرئی هستند
11. The air is full of millions of invisible germs.
[ترجمه m] هوا پر از میلیون ها میکروب نامرئی است.
[ترجمه ترگمان]هوا پر از میلیون ها میکروب نامرئی است
[ترجمه گوگل]هوا پر از میلیون ها مگس نامرئی است
12. The aircraft is designed to be invisible to radar.
[ترجمه ترگمان]این هواپیما برای نامریی شدن طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این هواپیما طراحی شده است تا رادار نامرئی باشد
13. Bacteria is something invisible to the eye.
[ترجمه ترگمان]باکتری ها چیزی نامریی در چشم است
[ترجمه گوگل]باکتری چیزی است که برای چشم غیر قابل مشاهده است
14. Bacteria are invisible to the naked eye.
[ترجمه omidd] باکتری ها با چشم غیر مسطح قابل دیدن نیستند.
[ترجمه ترگمان]باکتری ها به چشم لخت نامرئی هستند
[ترجمه گوگل]باکتری ها به چشم غیر مسلح نامرئی هستند
15. Using a telescope, Galileo discovered stars that were invisible to the naked eye .
[ترجمه ترگمان]گالیله با استفاده از تلسکوپ ستارگان را کشف کرد که برای چشم غیر مسلح نامریی بودند
[ترجمه گوگل]گالیله با استفاده از یک تلسکوپ ستاره هایی را که به چشم غیر مسلح نامرئی بودند کشف کرد
16. It's a secret message written in invisible ink.
[ترجمه ترگمان]این یک پیام محرمانه است که در جوهر نامرئی نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این پیام مخفی نوشته شده در جوهر نامرئی است
17. The animals can become almost invisible by blending into the long grass.
[ترجمه ترگمان]حیوانات می توانند با ترکیب کردن در علف های بلند تقریبا نامریی شوند
[ترجمه گوگل]حیوانات می توانند تقریبا نامرئی با ترکیب کردن به چمن طولانی تبدیل شوند
18. It's interesting how women are rendered invisible in these statistics.
[ترجمه ترگمان]جالب است که چگونه زنان در این آمار نامریی می شوند
[ترجمه گوگل]این جالب است که چگونه زنان در این آمار ها نامرئی هستند