کلمه جو
صفحه اصلی

as much again


هر چند تا که، هر تعداد که، دو برابر، دوبار، همان قدر

جملات نمونه

1. This shirt cost me as much again as the last one I bought.
[ترجمه ترگمان]این پیرهن دوباره به اندازه آخرین باری که خریدم، تموم شد
[ترجمه گوگل]این پیراهن به من همان مبلغی را که من خریداری کردم، هزینه می کنم

2. They are paid half as much again as we are.
[ترجمه ترگمان]آن ها به اندازه ما نصف پول را پرداخت کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها همانطور که هستند، به نصف بیشتر می پردازند

3. I am as much again to cost.
[ترجمه ترگمان]من باز هم به اندازه کافی پول دارم
[ترجمه گوگل]من هم همینطور هزینه می کنم

4. The cost is about half as much again as it was two years ago.
[ترجمه ترگمان]این هزینه تقریبا به اندازه دو سال پیش است
[ترجمه گوگل]هزینه آن تقریبا نصف است که دو سال پیش بود

5. The amount of crime is about half as much again as it was in 197
[ترجمه ترگمان]میزان جرائم تقریبا به اندازه ۱۹۷ نفر است
[ترجمه گوگل]مقدار جرم حدودا نصف بار دیگر در 197 سال است

6. A flat in London costs almost half as much again as a flat in Glasgow.
[ترجمه ترگمان]آپارتمانی در لندن تقریبا به اندازه یک آپارتمان در گلاسکو به اندازه نصف قیمت دارد
[ترجمه گوگل]یک تخت در لندن هزینه تقریبا نصف دوباره به عنوان یک تخت در گلاسکو می پردازد

7. Spending on health is half as much again as it was in 199
[ترجمه ترگمان]خرج کردن روی سلامتی تا حدی است که در ۱۹۹ فرد قرار دارد
[ترجمه گوگل]صرف هزینه های بهداشتی در این کشور نیمی دیگر است همانطور که در سال 199 بود

8. But they want to raise at least as much again for work on related disorders.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها می خواهند که حداقل به اندازه کافی برای کار بر روی اختلالات مربوط به هم بزرگ شوند
[ترجمه گوگل]اما آنها می خواهند حداقل برای بار دیگر در زمینه اختلالات مربوط به آن دست کم بگیرند

9. This is half as much again as last year.
[ترجمه ترگمان]این هم نصف سال قبل است
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با سال گذشته نصف است

10. The line shot out, half as much again.
[ترجمه ترگمان]بار دیگر بار دیگر صف کشیده شد
[ترجمه گوگل]خط شات، نصف بیشتر دوباره

11. The Government is spending over half as much again more than Labour did when they were last in power.
[ترجمه ترگمان]دولت بیش از نیمی از نیروی کار را در زمانی که قدرت رسیدن به قدرت را داشتند، خرج کرده است
[ترجمه گوگل]دولت زمانی که آخرین قدرت را داشتند، بیش از نیمی از هزینه های خود را صرف کار بیشتر می کند

12. Social Progress Health spending is half as much again as it was in 197 after taking account of inflation.
[ترجمه ترگمان]هزینه های بهداشت پیشرفت اجتماعی به اندازه ۱۹۷ نفر پس از گرفتن حساب تورم است
[ترجمه گوگل]پیشرفت اجتماعی پیشرفت های بهداشتی پس از در نظر گرفتن تورم، هزینۀ نیمی از افزایش دوباره در سال 197 است

13. That could be nearly as much again.
[ترجمه ترگمان] این میتونه خیلی بیشتر از این باشه
[ترجمه گوگل]این می تواند تقریبا همانند دیگر باشد

14. But cars are about half as much again as in Britain.
[ترجمه ترگمان]اما ماشین ها حدود نصف دیگر در بریتانیا هستند
[ترجمه گوگل]اما اتومبیل ها حدود نیم برابر بیشتر در انگلیس است

پیشنهاد کاربران

مقدار اضافی


کلمات دیگر: