کلمه جو
صفحه اصلی

crash land


(به زمین نشاندن اضطراری هواپیما) فرود اجباری کردن، سقوط کردن هواپیما

انگلیسی به فارسی

زمین سقوط


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: crash-lands, crash-landing, crash-landed
• : تعریف: to land (an airplane) in an emergency, usu. causing damage to the plane.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to make an emergency landing in an aircraft, usu. causing damage in the process.

• make emergency landing, land an airplane under emergency situation
if a pilot crash-lands a plane or if it crash-lands, the pilot makes an emergency landing in an abnormal or dangerous way, for example when the plane has developed a fault and cannot land normally.

جملات نمونه

1. He arrives in his biplane and crash lands it in a tree.
[ترجمه ترگمان]اون با هواپیمای biplane میاد و با یه درخت به زمین سقوط می کنه
[ترجمه گوگل]او به بی پرنده خود می رسد و سقوط آن در یک درخت است

2. The helicopter crash landed when one of its two engines cut out.
[ترجمه ترگمان]سقوط بالگرد وقتی فرود آمد که یکی از دو موتور آن قطع شد
[ترجمه گوگل]تصادف هلی کوپتر زمانی که یکی از دو موتورش قطع شد فرود آمد

3. Is there anything wrong with watching a crash landing or listening to rattling machine-gun repeatedly?
[ترجمه ترگمان]مشکلی پیش اومده که یه فرود تصادف یا گوش دادن به مسلسل رو بارها تکرار کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا با تماشای یک فرود سقوط یا گوش دادن به تکان دادن ماشین مجدد مکررا چیزی اشتباه است؟

4. He says that wasn't bad for a crash landing.
[ترجمه ترگمان]اون می گه که برای فرود تصادف بد نبود
[ترجمه گوگل]او می گوید که برای فرود سقوط نکرد

5. So an airplane can overshoot the runway and crash land.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک هواپیما می تواند باند فرودگاه و زمین سقوط کند
[ترجمه گوگل]بنابراین یک هواپیما می تواند باند را از بین ببرد و زمین را سقوط کند

6. He added that the helicopter is guaranteed to crash land safely because the array will detect the aircraft's orientation on uneven or sloping surfaces the very moment it touches the ground.
[ترجمه ترگمان]او افزود که بالگرد تضمین شده است که به طور ایمن از زمین سقوط کند چرا که این ردیف، جهت گیری هواپیما در سطوح شیب دار و یا شیب دار را در همان لحظه ای که زمین را لمس می کند، تشخیص خواهد داد
[ترجمه گوگل]وی افزود که هلیکوپتر تضمین می کند که زمین را با خیال راحت از بین ببرد زیرا آرایه مسیر حرکت هواپیما را روی سطوح ناهموار یا شیب دار تشخیص می دهد که لحظه ای به زمین می رسد

7. The passengers were told to brace themselves for a crash landing.
[ترجمه ترگمان]به مسافران گفته شد که خود را برای فرود هواپیما آماده کنند
[ترجمه گوگل]مسافران گفته شده اند که خود را برای فرود در تصادف آماده کنند

8. Read in studio A glider pilot has suffered a broken leg in a crash landing at an R-A-F base.
[ترجمه ترگمان]مطالعه در استودیو یک خلبان گلایدر در یک فرود تصادف در پایه R - A دچار شکستگی ساق پا شده است
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیو یک خلبان قایقرانی یک ران شکسته را در یک تصادف فرود در پایگاه R-A-F رنج می برد

9. An unnecessary signal: the radios had been dead since the crash landing.
[ترجمه ترگمان]یک علامت غیر ضروری: رادیوها از زمان سقوط هواپیما مرده بودند
[ترجمه گوگل]یک سیگنال غیر ضروری که رادیوها از زمان فرود سقوط کرده اند

10. The DPRK's commandos are trained to assault enemy airfields from the sea and from elderly AN-2 biplanes that are largely invisible to radar and will crash land on runways.
[ترجمه ترگمان]کماندوهای DPRK برای حمله به فرودگاه های دشمن از دریا و از پیر آ - ۲ biplanes آموزش دیده اند که تا حد زیادی برای رادار نامریی هستند و بر روی باندهای پرواز فرود خواهند آمد
[ترجمه گوگل]کماندوهای کرهجنوبی برای حمله به فرودگاههای دشمن از دریا و از سالمندان بالغ AN-2 که عمدتا نامرئی برای رادار هستند و زمین را در باند فرودگاه سقوط خواهند کرد، آموزش داده شده است

11. Paratroops were one of my favorite units from the first CoH, but now, nothing beats calling in a glider and seeing it crash land through buildings and trees.
[ترجمه ترگمان]Paratroops یکی از واحدهای مورد علاقه من از اولین CoH بود، اما حالا، هیچ چیز از تماس با گلایدر شروع نشد و آن را از میان ساختمان ها و درخت ها دید
[ترجمه گوگل]Paratroops یکی از واحد های مورد علاقه من از اولین CoH بود، اما در حال حاضر، هیچ چیز ضرب و شتم در یک هواپیمای بدون سرنشین تماس نیست و دیدن آن زمین سقوط از طریق ساختمان ها و درختان

12. Over the last year, China's tightening has sparked fears that the Beijing government could squelch growth too much, causing the economy to crash land.
[ترجمه ترگمان]در طول سال گذشته، افزایش سختی چین باعث شد تا دولت پکن رشد اقتصادی زیادی را سرکوب کند و باعث سقوط اقتصاد این کشور شود
[ترجمه گوگل]در طول سال گذشته، تشدید چین، موجب ترس شد که دولت پکن، می تواند رشد را به شدت کاهش دهد و اقتصاد را به زمین ویران کند


کلمات دیگر: