کلمه جو
صفحه اصلی

crabs

انگلیسی به فارسی

خرچنگ ها، برج سرطان


انگلیسی به انگلیسی

• infestation of crab lice (informal)

جملات نمونه

1. marine and land crabs
خرچنگ های دریایی و خشکی

2. the disjunct distribution of king crabs
پراکندگی نامتعادل خرچنگ های بزرگ

3. We looked for crabs in the rock pools along the seashore.
[ترجمه ترگمان]ما دنبال خرچنگ در برکه های صخره در کنار ساحل دریا بودیم
[ترجمه گوگل]ما خرچنگ ها را در استخرهای سنگ در امتداد ساحل دریا جستجو کردیم

4. We walked along the beach collecting small crabs in a bucket.
[ترجمه ترگمان]در کنار ساحل قدم زدیم و خرچنگ کوچکی در یک سطل جمع کردیم
[ترجمه گوگل]ما در کنار ساحل جمع آوری خرچنگ های کوچک در یک سطل راه می رفتیم

5. The local people regard these crabs as a great delicacy.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی این خرچنگ را خیلی لذیذ می دانند
[ترجمه گوگل]مردم محلی این خرچنگ ها را به عنوان یک ظرافت عالی مورد توجه قرار می دهند

6. Crabs normally catch food with their pincers.
[ترجمه ترگمان]اما معمولا غذا را با pincers صید می کنند
[ترجمه گوگل]خرچنگ ها به طور معمول غذا ها را با پوست صورت خود می گیرند

7. Lobsters, crabs, prawns and oysters are all shellfish.
[ترجمه ترگمان]خرچنگ، خرچنگ، میگو و صدف خوراکی هستند
[ترجمه گوگل]خرچنگ ها، خرچنگ ها، میگو ها و صدف ها همه صدف ها هستند

8. The fish and crabs scavenge for decaying tissue.
[ترجمه ترگمان]ماهی ها و خرچنگ های تغذیه شده از بافت های فاسد را تغذیه می کنند
[ترجمه گوگل]ماهی و خرچنگ برای تخریب بافتها پراکنده هستند

9. We searched among the rocks for crabs.
[ترجمه ترگمان] ما بین سنگ ها و خرچنگ جستجو کردیم
[ترجمه گوگل]ما در میان سنگهای خرچنگی جستجو کردیم

10. Land crabs breathe air and cannot swim.
[ترجمه ترگمان]خرچنگ های زمینی هوا را تنفس می کنند و نمی توانند شنا کنند
[ترجمه گوگل]خرچنگ زمین هوا را نفس می کشد و نمی تواند شنا کند

11. Hunger feels like pincers, like the bite of crabs, it burns, burns and has no fire.
[ترجمه ترگمان]گرسنگی است، مانند نیش خرچنگ، میسوزه، میسوزه و آتش هم ندارد
[ترجمه گوگل]گرسنگی مانند تلخی ها مانند نیش خرچنگ احساس می کند، آن را می سوزد، می سوزاند و آتش ندارد

12. The fishing was great; you could pick up crabs off the beach.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیری عالی بود؛ می توانید خرچنگ را از ساحل بلند کنید
[ترجمه گوگل]ماهیگیری عالی بود؛ شما می توانید خرچنگ را از ساحل بردارید

13. Some crabs employ an aggressive form of autotomy.
[ترجمه ترگمان]برخی از خرچنگ یک شکل تهاجمی از autotomy را به کار می گیرند
[ترجمه گوگل]بعضی از خرچنگ ها یک نوع تهاجمی اتوتومی را استفاده می کنند

14. The small boy with us is collecting crabs from the swamp; soon he has enough to fill a big taro leaf.
[ترجمه ترگمان]پسر کوچک ما خرچنگ را از مرداب جمع می کند، به زودی به اندازه کافی برای پر کردن برگ big است
[ترجمه گوگل]پسر کوچک ما با جمع آوری خرچنگ از باتلاق؛ به زودی او به اندازه کافی برای پر کردن یک برگ بزرگ تارو

پیشنهاد کاربران

خرچنگ


کلمات دیگر: