کلمه جو
صفحه اصلی

hand towel

انگلیسی به فارسی

حوله دست


انگلیسی به انگلیسی

• small towel for drying the hands

جملات نمونه

1. Hillsden damped a hand towel and laid it across her forehead.
[ترجمه ترگمان]دستش را روی پیشانی او گذاشت و آن را روی پیشانی او گذاشت
[ترجمه گوگل]هیلسدن حمام دست و پا را در پیشانی اش گذاشت

2. Picking up a hand towel from a nearby chair, she wrapped both of Lizzy's wrists tightly.
[ترجمه ترگمان]حوله دستی را از روی یک صندلی کناری برداشت و دست های لیزی را محکم در آغوش گرفت
[ترجمه گوگل]او یک حوله دست از یک صندلی در کنار آن گذاشته بود، و هر دو مچ Lizzy را محکم بسته بود

3. When was the last time anybody saw hand towels or soap or a bog roll?
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که کسی حوله یا صابون یا یک باتلاق را دید، کی بود؟
[ترجمه گوگل]هنگامی که آخرین بار کسی را دیدم حوله های دست یا صابون یا رول خندق را دیدم؟

4. Dry with a clean hand towel.
[ترجمه ترگمان]خشک کردن با حوله دستی تمیز
[ترجمه گوگل]با دست حوله ای تمیز خشک کنید

5. I need one more hand towel.
[ترجمه ترگمان]من به یه حوله دیگه احتیاج دارم
[ترجمه گوگل]من یک حوله دست دیگر نیاز دارم

6. Wearing rags, hand towel, busy began.
[ترجمه ترگمان]با لباس های پاره، حوله دستی، شروع به خواندن کرد
[ترجمه گوگل]بادمجان، حوله دست، شروع به پریدن کرد

7. A hand towel or tea towel.
[ترجمه ترگمان]یک حوله دستی و یا حوله چای
[ترجمه گوگل]حوله دست یا حوله چای

8. Two more bath towels and another hand towel.
[ترجمه ترگمان]دو حوله حمام دیگر و یک حوله دیگر
[ترجمه گوگل]دو حوله حمام و یک حوله دست دیگر

9. Use a hand towel to dry your hands.
[ترجمه ترگمان]از یک حوله دستی برای خشک کردن دست خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]دستان خود را خشک کنید تا از دستمال دستی استفاده کنید

10. He damped a hand towel and laid it across her forehead.
[ترجمه ترگمان]حوله دستش را برداشت و روی پیشانی او گذاشت
[ترجمه گوگل]او یک دست حوله ای را خم کرد و آن را در پیشانی اش قرار داد

11. Various size of towel include hand towel, face towel bath towel, blanket, and cleaning towel.
[ترجمه ترگمان]اندازه مختلف حوله عبارت است از حوله دستی، حوله حمام، حوله حمام، و حوله تمیز کردن
[ترجمه گوگل]اندازه های مختلف حوله شامل حوله دستی، حوله حوله ای حوله، پتو و حوله تمیز می شود

12. Keep design the hand towel for the client. Thanks.
[ترجمه ترگمان]حوله دستی را برای مشتری طراحی کنید متشکرم
[ترجمه گوگل]حوله دست را برای مشتری طراحی کنید با تشکر

13. Mike, whose own hair is visibly thinning despite careful combing, took the sight of Harvey in a hand towel badly.
[ترجمه ترگمان]مایک که به رغم شانه زدن محتاطانه موهایش به طور محسوسی لاغر شده بود، منظره هار وی در یک حوله دستی را بد دید
[ترجمه گوگل]مایک، که موهای خود را به رغم شستشوی دقیق، از بین می برد، هاروی را به راحتی در حوله دستانش دید

14. Even the lavatory was luxurious, with a marble interior and soft, white hand towels.
[ترجمه ترگمان]حتی مستراح هم لوکس بود، با a و حوله های دستی سفید و سفید
[ترجمه گوگل]حتی توالت لوکس، با مرمر داخلی و نرم، دست های سفید دست

پیشنهاد کاربران

حوله دستی


کلمات دیگر: