دستبند، دستبند زدن
handcuffed
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• restrained with handcuffs; ineffective
جملات نمونه
1. ever-changing regulations have handcuffed the merchants
مقررات دائم التغییر دست تجار را بسته است.
2. the prisoners were handcuffed and blindfolded
به زندانیان دستبند زده و چشمان آنها را بسته بودند.
پیشنهاد کاربران
دست بند یا بستن دست با چیزی
کلمات دیگر: