جاستین، تمسخر کردن، استهزاء کردن، ببازی گرفتن، شوخی کردن، مزاح گفتن، خنده کردن
jesting
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• joking, bantering; ridicule, mocking
facetious, humorous, playful; mocking, jeering
facetious, humorous, playful; mocking, jeering
جملات نمونه
1. are you jesting or are you speaking seriously?
شوخی می کنی یا داری جدی می گی ؟
2. this is no matter for jesting
این موضوع شوخی بردار نیست.
3. Stop jesting and be serious for a moment!
[ترجمه ترگمان]شوخی نکن و برای یک لحظه جدی باش!
[ترجمه گوگل]ببخشید و یک لحظه جدی باشید!
[ترجمه گوگل]ببخشید و یک لحظه جدی باشید!
4. "Do I look as if I am jesting?" she asked, her face pale and tense.
[ترجمه ترگمان]مثل اینکه دارم شوخی می کنم؟ چهره اش رنگ پریده و عصبی بود
[ترجمه گوگل]آیا به نظر می رسد که من شاد باشم؟ او پرسید، چهره اش کم و زیاد است
[ترجمه گوگل]آیا به نظر می رسد که من شاد باشم؟ او پرسید، چهره اش کم و زیاد است
5. Do not mind, he is jesting.
[ترجمه ترگمان]شوخی می کند، شوخی می کند
[ترجمه گوگل]فکر نکن، او شاد است
[ترجمه گوگل]فکر نکن، او شاد است
6. He enjoyed drinking and jesting with his cronies.
[ترجمه ترگمان]از نوشیدن و شوخی با دوستان خود لذت می برد
[ترجمه گوگل]او لذت بردن از نوشیدن و jesting با cronies خود را
[ترجمه گوگل]او لذت بردن از نوشیدن و jesting با cronies خود را
7. She was not entirely at ease with the jesting Birdsong.
[ترجمه ترگمان]او اصلا با این شوخی مسخره چندان راحت نبود
[ترجمه گوگل]او با Birdsong شگفت انگیز به راحتی نبود
[ترجمه گوگل]او با Birdsong شگفت انگیز به راحتی نبود
8. There is no jesting in war.
[ترجمه ترگمان]هیچ شوخی در جنگ نیست
[ترجمه گوگل]هیچ شکار در جنگ وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ شکار در جنگ وجود ندارد
9. We are not jesting; This is the inevitable trend of the war.
[ترجمه ترگمان]ما شوخی نمی کنیم؛ این روند اجتناب ناپذیر جنگ است
[ترجمه گوگل]ما شاد نیستیم؛ این روند اجتناب ناپذیر جنگ است
[ترجمه گوگل]ما شاد نیستیم؛ این روند اجتناب ناپذیر جنگ است
10. It is ill jesting with edged tools.
[ترجمه ترگمان]با ابزار edged شوخی می کند
[ترجمه گوگل]این ابزار با ابزارهای لبه دار است
[ترجمه گوگل]این ابزار با ابزارهای لبه دار است
11. Classmate jesting, darling's right-down are not very good this year even next year, and that's not all, I won't have a suitable boyfriend in the following two or three years, is it really?
[ترجمه ترگمان]شوخی کردن و شوخی کردن، امسال حتی سال بعد خیلی خوب نیست، و این همه نیست، من در دو یا سه سال بعد دوست پسر مناسبی نخواهم داشت، این طور نیست؟
[ترجمه گوگل]شلاق همکلاسی، رها کردن عزیزان، حتی در سال آینده خیلی خوب نیست، و این همه نیست، من دو یا سه سال بعد دوست پسر دوست ندارم، آیا واقعا؟
[ترجمه گوگل]شلاق همکلاسی، رها کردن عزیزان، حتی در سال آینده خیلی خوب نیست، و این همه نیست، من دو یا سه سال بعد دوست پسر دوست ندارم، آیا واقعا؟
12. What is truth? said jesting Pilate and would not stay for an answer.
[ترجمه ترگمان]حقیقت چیست؟ پی لات گفت:
[ترجمه گوگل]حقیقت چیست؟ گفت: 'پیلاته' را شستشو داد و برای پاسخ جواب نمی داد
[ترجمه گوگل]حقیقت چیست؟ گفت: 'پیلاته' را شستشو داد و برای پاسخ جواب نمی داد
13. Neither filthiness, nor foolish talking, nor jesting, which are not convenient: but rather giving of thanks.
[ترجمه ترگمان]نه بدی و نه شوخی کردن، نه شوخی کردن، نه شوخی کردن، بلکه بیشتر ممنون
[ترجمه گوگل]نه کثیفی، نه احمقانه صحبت کردن و نه شاد بودن، که مناسب نیستند، بلکه دادن لطف است
[ترجمه گوگل]نه کثیفی، نه احمقانه صحبت کردن و نه شاد بودن، که مناسب نیستند، بلکه دادن لطف است
14. He is awfully fond of jesting.
[ترجمه ترگمان]او از شوخی بسیار خوشش آمده است
[ترجمه گوگل]او به شدت از شستن علاقه دارد
[ترجمه گوگل]او به شدت از شستن علاقه دارد
پیشنهاد کاربران
شوخی کردن، مطالب با مزه گفتن
شوخی کردن ( بخصوص با تمسخر و استهزا )
کلمات دیگر: