کلمه جو
صفحه اصلی

lankiness


درازی و لاغری، لندوکی

انگلیسی به فارسی

آرامش


انگلیسی به انگلیسی

• thinness, leanness

جملات نمونه

1. For all his lankiness he was tough, and good nursing pulled him through.
[ترجمه ترگمان]برای همه lankiness او سخت بود و از او پرستاری می کرد
[ترجمه گوگل]برای همه ی دیدگانش دشوار بود و پرستاری خوب او را از بین برد

2. It is as though he vividly re-members the lankiness of adolescence, of growing too fast. He reiterates the miracle of his own childhood as the Other within him-self.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که او دوباره اعضای سنین بلوغ را به روشنی می بیند، رشد بیش از حد سریع او معجزه دوران کودکی خود را به عنوان دیگری در درون خود تکرار می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او به لحاظ ظاهری مجدد جوانه زنی، رشد سریع می شود او معجزه دوران کودکی خود را به عنوان دیگر در خود او تجدید می کند

3. He's lanky, but within that lankiness he has a presence and command that seems contrary to the way he's built.
[ترجمه ترگمان]قد بلند و lanky دارد، اما در آن واحد، حضور و فرمانی دارد که به نظر می آید برخلاف روشی که او ساخته نیست
[ترجمه گوگل]او چشمانداز دارد، اما در این بینش او حضور و فرمان است که به نظر میرسد بر خلاف راهش ساخته شده است

4. He was already taller than most Yek, and his stature displayed the kind of lankiness which promised both strength and agility.
[ترجمه ترگمان]قدش بلندتر از most بود و قد و قامت او نوعی of بود که هم قدرت و هم چابکی را نوید می داد
[ترجمه گوگل]او قبلا بلندتر از اکثر یک بود و قد و قامت او نوعی دیدگی را نشان داد که به قدرت و چابکی وعده داد

5. I tried to avoid my usual error of making the head too large and went too far in the other direction, although the lankiness does look kind of spiffy.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم اشتباه همیشگی خود را نادیده بگیرم و از آن طرف دیگر به طرف دیگر رفتم، هرچند که lankiness به نظر یک جور spiffy می امد
[ترجمه گوگل]من سعی کردم از اشتباه معمولی خود برای ساختن سر بیش از حد بزرگ جلوگیری کنم و از طرف دیگر، خیلی از اوضاع را فراموش کردم


کلمات دیگر: