کلمه جو
صفحه اصلی

maharajah


مه راجا، لقب دسته ای از راجه ها یاشاهزادگان بزرگ در هند

انگلیسی به فارسی

مهاراج


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an Indian sovereign, esp. the ruler of one of the major states.

• indian prince or king

جملات نمونه

1. But the maharajah wanted to talk about the fate of the Rajput rulers after Independence.
[ترجمه ترگمان]اما the می خواست درباره سرنوشت حاکمان Rajput بعد از استقلال صحبت کند
[ترجمه گوگل]اما مهاراج می خواست درباره سرنوشت حاکمان راجپوت پس از استقلال صحبت کند

2. The maharajah offered to make a gift of a well to the village of Stoke Row.
[ترجمه ترگمان]The پیشنهاد کرد که هدیه ای از یک چاه به روستای Stoke بگذارند
[ترجمه گوگل]محاربه پیشنهاد داد تا یک دهکده روستای استوک رول را هدیه کند

3. If the maharajah noticed he was too well bred to show it.
[ترجمه ترگمان]اگر مادرش متوجه می شد که او بیش از حد تربیت شده است تا نشان بدهد
[ترجمه گوگل]اگر محاربه متوجه شد که او به اندازه کافی بزرگ شده است تا آن را نشان دهد

4. There is a deaf and dumb Maharajah staying on the top floor.
[ترجمه ترگمان]در طبقه بالا یک صدای کر و گنگ وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک مهمان ناشنوا و گنگ وجود دارد که در طبقه بالا قرار دارد

5. The house, centrepiece of a great estate, had once been the home of a Maharajah.
[ترجمه ترگمان]خانه، مرکز یک ملک بزرگ، زمانی خانه of بود
[ترجمه گوگل]خانه، محور یک املاک عالی، یک بار خانه مهاراج بوده است

6. Despite my disappointment I could not focus any deep resentment on the maharajah.
[ترجمه ترگمان]با وجود ناامیدی من، نمی توانستم هیچ گونه رنجش و رنجش عمیقی را در درونم متمرکز کنم
[ترجمه گوگل]علیرغم ناامیدی من نمیتوانم هیچ خشنی عمیق را در محراب جابجا کنم

7. Next to it, is a 4 acre cherry orchard endowed by the Maharajah to pay for the upkeep of the well.
[ترجمه ترگمان]در کنار آن، یک باغ میوه ۴ هکتاری وجود دارد که از طرف Maharajah تامین می شود تا هزینه نگهداری چاه را بپردازد
[ترجمه گوگل]در کنار آن، یک باغ 4 گیاه دارچین گیاهی است که به وسیله ماهاراهه به منظور نگهداری از چاه هزینه می شود

8. I will make you. . . a star. . . accept it. . . as a gift from this maharajah to his courtesan .
[ترجمه ترگمان]من تو رو تبدیل به یک ستاره می کنم … به عنوان هدیه از این خواست به فاحشه اون
[ترجمه گوگل]من تو را خواهم ساخت یک ستاره قبول کن به عنوان یک هدیه از این محاربه به courtesan خود

9. Kashmir was an independent princely state ruled by a Hindu maharajah.
[ترجمه ترگمان]کشمیر یک کشور سلطنتی مستقل بود که توسط یک maharajah هندو اداره می شد
[ترجمه گوگل]کشمیر یک کشور مستقل است که توسط هندو کار می کند


کلمات دیگر: